یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, June 08, 2006
مرض خريد
آقا، هر وقت افسرده می​شويد، برويد خريد کنيد! فقط مواظب جیب​تان باشید!

حالا من هر دو هفته يک بار به سرم می​زند بروم چشم بازار را در بياورم. جالب اينجاست که اگر اول ماه اين احساس خريد مرا به پای مغازه​ها بکشاند، اولين تعطيلی هفته بشدت خسيس می​شوم! بعد آخر هفته بعد می​روم ویترین مغازه​ها را ديد می​زنم، به دليل عقده ناشی از کمبود کفش سايز بزرگ در ايران، می​گردم کفش​های حراجی​ها را امتحان می​کنم، آخرش هم معمولا با قيمت خيلی مناسبی که چيزی در حدود نصف يا ۴۰٪ قيمت است، کفشی می​خرم و عشق می​کنم! مرض ديگر هم علاقه وحشتناک به مارک​های نسبتا مرغوب است! حاجی نیکان از پولو و لاکوست و تامی هيلفيگر و تيمبرلند هم کمتر قبول ندارد!

اين مرض که از مادر گرامی و ابوی مرحومش به ما رسيده احتمالا قابل علاج نيست! گمانم خانواده مادری وقتی ژن اصفهانی​اش اصلاح شده به اين منطق رسيده!

مرض بدتر من هم علاقه غير منطقی به عطريات است! البته از سادات مشنگ بعيد نيست! البته خدا را شکر چند جا در تورنتو پيدا می​شود که ادوتوالت​ها مورد علاقه را به قيمت ارزان دارند، ولی این دل هرزه گرد ما اين دماغ دراز دست از چرخيدن در بخش عطر و عطول!فروشگاه​های زنجيره ​ای بر نمی​دارد!

موقع خرید هدیه برای فک و فامیل هم همیشه دلم می​خواهد برایشان عطر بگیرم! حالا مگر از شانل و این چیزها کمتر قبول دارم؟
خداوند ما را به راه راست هدایت کناد...که البته به عقیده دوستان امکان پذیر نیست!