یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, November 01, 2006
چشم! غر نمی​زنم، ولی اين چند شب آنقدر کار خبرگزاری سنگين بوده که نای نوشتنم نبوده است.

دیروز صبح با همکاری قدیمی می​چتیدم؛ می​گفت نیکان! حرف​هایی پشت سرت می​زنند! گفتم پس خوب است! مهم شده​ام! گفتم اگر سوالی دارند، می​توانند بپرسند! ولی اگر ریگی به کفش دارند، مشکل خودشان است و لابد در جهل مرکب ماندن لذتی هست که ما از آن بی​خبریم!

ادامه داد، و فهمیدم ماجرا چیست، که نگرانی عده​ای بابت مطالبی بوده که مدت​ها پیش در مورد ساز و کار سو استفاده جنسی-جنسیتی در مطبوعات نوشته بودم. می​گفت نباید چنین می​کردی. از او پرسیدم دلیلش چیست؟ گفت با نوشتن این چیزها فساد از بین نمی​رود. پرسیدم وظیفه حداقلی ما چیست؟ گفت روشت خطا بوده، گفتم قبول! روش درستی برای نشان دادن وضعیت داری؟ گفت نه!

بعدش گفت فلان سردبیر اصلاح​طلب کلی دنبال من می​گشته است تا به نحوی ساکتم کند. یا حداقل به خاطر ریش​سفید بودنش محترمانه از من بخواهد که چیزی نگویم. و گفت می​ترسیدند که اسم ببرم، برایش هم گفتم که قصد
و اما...

راستش وقتی شروع می کنم به نوشتن و بعضی مسائل به یادم می​آید، داغ می​کنم. ولی چون تصمیم گرفته​ام تا حد ممکن وارد بازی افشاگری نشوم، و می​خواهم با دیدی وسیع​تر به ماجرا نگاه کنم تا کل قضیه فدای حاشیه نشود، مطمئنا به روال گذشته نخواهم نوشت.

و اما نقشی که به نظرم باید انتظارش را از دوستان روزنامه​نگار داشت.

اولا، خیال داشتن و حفظ شغل دائمی در روزنامه​نگاری ایرانی، اندکی مشنگانه است. امید به باز شدن روزنامه​های تعطیل شده، ابلهانه​تر! پس اگر به خیال این که کارمان را به خاطر انتقاد مسوولانه از دست خواهیم داد و ... چندان توجیه پذیر نیست.

ثانیا، من با هرگونه دخالت در روابط خصوصی روزنامه​نگاران مخالفم. اما ایجاد رابطه میان رئیس و مرئوس که آثار سو آن بعدها هم به خود روزنامه​نگار و هم به تحریریه باز خواهد گشت، خارج از این دایره است.

مساله خيلی ساده است و از دريچه بازی قدرت می​توان آنرا ديد: کسی که قدرت بيشتری در زنجيره دارد، می​تواند استفاده بيشتری هم ببرد، و آن کسی که قدرت کمتری دارد، يا ممکن است مورد سواستفاده قرار گيرد، يا برای پيشرفت، تن به خواسته​های فرد قدرتمند بدهد.

به دلیل سکوت عامدانه و از نگاه من، غیر مسوولانه بسیاری از همکاران، گروه معدودی از قدیم سواستفاده کرده​اند، و بقیه هم می​توانند به این روش ادامه بدهند. در مورادی ماجرا آنقدر شور بوده که خواجه حافظ هم فهمیده.

برخلاف نظر بعضی از دوستان، افرادی که در مطبوعات هرگونه برقراری ارتباط فرا-عرفی را دنبال می​کنند یا گسترش می​دهند، کل جامعه روزنامه​نگاری ما را تهدید می کنند. خیال نکنید که جماعت امنیتی خبر ندارند و فقط منتظر بهانه مانده​اند. بسیاری از خبرچین​ها از میان همین جماعت آمده​اند و بعد پایان از تاریخ مصرف، از مطبوعات به انحا مختلف کنار گذاشته شده​اند. از بعضی از این جماعت هم برای پرونده سازی بیشترین استفاده​ها را کرده​اند.

وقتی در شرایطی قرار بگیرید که فرد سین جیم کننده، برای آنکه شوکه​تان کند، چیزهایی در باره تحریریه بهتان بگوید که باورتان نمی​شده کسی خبر داشته باشد، ماجرا دست​تان می​آید!

تکمله:

ماکه شورای نگهبان نیستیم که مسوول به بهشت فرستادن مردم باشیم! ولی اگر می دانیم فضا چگونه است، بیخودی با سکوت​مان به آن رنگ پاکی و روشنفکری و ... نزنیم. این البته یک پیشنهاد بود. در ضمن، آيا روش مناسب​تری سراغ داريد؟