یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, December 05, 2006
یادش گرامی باد
همیشه آن طرف سیم دیده بودمش، تا روزی که در سازمان بهینه‌سازی در سال۸۰ پشت یک میز نشستیم. آنقدر به همه روحیه می‌داد که باورش سخت است، آنوقت ما نمی‌دانستیم از سرطان رنج می‌برد. حتی نصرت کریمی که ایرانی را شاد می‌کرد در جلسات به سرزندگی او نبود. خداوند نصرت کریمی را هم برای ما نگاه دارد.

حالا جلسه‌ها به جای خود، وقتی سر راه مرا می‌رساند چیذر، گپ زدن‌ها و تعریف خاطره‌ها هم جزوی از خاطراتم شده است. یادم نمی‌رود وقتی که از صدا و سیما به بهانه برده شدن نامش در پرونده پورزند مدتی حذفش کردند؛ آنقدر برایش سنگین بود که می‌شد در چشمان از شادی افتاده‌اش دید. انگار دنیا روی سرش خراب شده ولی به روی خودش نمی‌خواست بیاورد.

یاد آن رنوی کوچکش هم بخیر! پدر من در می‌آمد تا سوار شوم و بعدش پیاده! بخشی از خنده‌ها هم مربوط به همان بود!

امروز دو سال است که دیگر نیست. یادش گرامی باد