انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانههای مشابه، حرام است
Thursday, June 04, 2009
حماقت احمدینژاد و باقی ماجراها
«آقای موسوی، بگم؟»
آنجایی که محمود گیر داد به مدرک همسر میرحسین، اوج بلاهت و فرار به جلوی او بود. طرف هنوز نتوانسته از مدرک معاون پارلمانی اش دفاع کند، به مدرک زهرا رهنورد گیر داده. حالا کم مانده بود عکسهای دوره شاه رهنورد را بیرون بکشد. به خدا آن عکسها باعث میشد طبقه متوسط حتما به موسوی رای بدهد!
گیر دادن محمود به رئیس مجلس خبرگان و نیز مسوول بازرسی بیت یک کمی ابلهانه بود. نظر شما چیست؟
---
امشب با چند نفر طرفدار موسوی و یا به عبارتی مخالف احمدینژاد صحبت کردم، عموما امتیاز را به موسوی می دادند، اما در عین حال معتقد بودند که طبقهای که به احمدینژاد رای می دهد از سخنان او در باره سو استفادهکنندگان اقتصادی خوششان می آید و هاشمی و خاندانش را نماد اشرافیگری می شناسند.
یکی از بچههای جناح راستی وبلاگستان کف کرده بود از تسلط احمدینژاد و اینکه چگونه حال طرف مقابل گرفته شده!
یکی دو نفر هم میگفتند موسوی آقا بود، محمود بی چاک و دهن، و توی دعوا هم بزرگواری به درد نمیخورد.
آخر سر هم با دو نفر از کارشناسان یک میزگرد آنلاین برگزار کردم که شاید نتیجه اش را بشنوید.
اما مشکل بزرگ بعد از مناظره، جمع کردن ضربههایی است که امشب کل نظام خورد. نظامی که ساختارش بر پنهانکاری بنا شده از این حرفها اندکی آسیب میبیند.