امروز شاید سختترین روز ماههای اخیر برای کشیدن کارتون بود. سوا از مچ دست راست که یک هفتهای است تقریبا بستهام، اما روحیهام با دیدن عکسهای محاکمه شوندگان و مشروح دادگاه خیلی بد شد.
اما نکته این است که ناراحت شدن که از همه بر میآید. نقش من نوعی و همکارانم در این میانه چیست؟
نگاه مسخره کردن به همه چیز و همه کس یکی از سختترین کارهای دنیاست. نمیتوانید باور کنید که چقدر فشار به آدم میآید تا به ایدهای برسد و بعد هم چقدر شک و تردید دارد در اجرای آن.
دیشب کلی ایده داشتن در مورد ماجرای تعداد پدرهای محمود، اما صبح هر چه کردم نشد که اجرایشان کنم.
---
این روزها دارم سری میزنم به متون کلاسیک در باره کارتون مطبوعاتی و مرور میکنم روند تکامل این هنر را در قرن ۱۹ میلادی. در قرن نوزدهم، جبههگیری به نفع یک طرف در مقاطعی رایج بوده، به نحوی که کارتون میتوانست ابزار پروپاگاندا باشد. گرچه آثار متملقانه چندان زیاد نیستند.
در قرن بیستم، با ژورنالیستی شدن مفهوم کارتون مطبوعاتی، نگاه طرفدارانه در مواردی کم شد. در سالهای نیمه دوم دهه شصت، حضور طراحانی که مخالف جنگ ویتنام بودند از جمله پت آلیفنت تحولی را در نگاه مخاطبان بوجود آورد که باعث شد خیلیها از کارتونیستها انتظار داشته باشند که مثل این هنرمند استرالیایی مهاجر به آمریکا کار کنند.
امروز به خاطر سقوط تدریجی مطبوعات چاپی، موقعیت کارتونیستهای مطبوعاتی مثل گذشته نیست، اما هنوزتعدادی از بزرگان این هنر رسانهای دمار از روزگار سیاسیون در میآورند.
---
خوشبختانه با دیدن وضعیت فعلی و رسیدن خیلیها به این نتیجه که مراجع ساکت در برابر بیعدالتی، از مرجعیت ساقط میشوند، کار کارتونیستها هم یواش یواش راحت میشود...
Labels: کارتون مطبوعاتی