یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, October 11, 2009
پایان خمینی‌ایسم
اتفاق کمی نیست. وقتی عطا‌الله مهاجرانی در باره اعدام‌های ۶۷ بنویسد، یعنی فرمان خمینی را زیر سوال برده. یعنی جان انسان‌ها بالاتر از ایدئولوژی است. یعنی ولایت فقیه کشک. یعنی همه چیز این سی سال بر باد فنا رفته.

این یعنی شکستن خویشتن. این یعنی بازنگری. این یعنی نگاهی جدید به خود.

خمینی در ذهن من یک قاتل است. حالا ممکن است خویشان خمینی که این وبلاگ را می‌خوانند دلگیر شوند. چرا بشوند؟ واقعیت چیست؟ یا خمینی در ماجرای اعدام‌ها نقش داشته یا نداشته. یا احمد خمینی نقشی بازی کرده، یا نکرده.

من با دوستان سابقم سر این موضوع اختلاف پیدا کرده‌ام. چرا حاضر نیستند بپذیرند که اشتباهاتشان در جاهایی از تاریخ تاریک انقلاب، کتمان ناپذیر بوده است. من بارها از بعضی دوستان اشغال کننده "لانه جاسوسی" بحث کرده‌ام که چرا بازی خوردند؟ جبر زمانه بود؟ فرمان بود؟ آیا امروز معتقدند درست بوده یا غلط؟

انقلاب فرهنگی و قلع و قمع دانشگاهیان غیر خودی اشتباه بود. خودی و غیر خودی کردن‌ها، گزینش، قطبی کردن فضا، اعدام‌های سال ۶۰...

به نظرم دیگر وقت آن رسیده که موقعیت افراد مشخص شود. اگر از اعدام‌ها دفاع می‌کنند یا در برابرشان ساکتند، انتظار نداشته باشند کسی پیروی‌شان باشد.

اما فراموش هم نکنیم که باور کردن توبه حاکمان سابق هم به این راحتی‌ها نیست. موش و گربه عبید را کم نخوانده‌ایم. یادمان باشد که اینان بدهکار هم هستند. باید با امید به این حرکت نگاه کرد، باید مثبت بود، اما می‌شود بخشید، اما نمی‌شود فراموش کرد.

اصلاح‌طلبان می‌باید خودشان را نقد کنند. می‌باید گذشته‌شان را نقد کنند. بدون نقد گذشته نمی‌توان از دوران نکبت‌بار فعلی گذشت. سکوت در برابر شکنجه‌ها، اعدام‌ها، حذف‌ها به این راحتی‌ها میسر نیست.
....

Labels: