Thursday, August 07, 2008

فرشادها

ديدن فرشاد بعد از ۱۵ سال، آنهم در آمستردام اتفاق جالبی بود. تمام خاطرات روزهای سربازی​اش و فوتبال گل کوچک و مسخره کردن تکنوکرات​ها و ...اولا، شکم نياورده بود! از خودم خجالت کشيدم! باورم نمی شد دستپخت پسر ۱۶ ساله​اش اینقدر خوب باشد!

چند روز پيش هم فرشاد ديگری را ديدم در بلژیک، با آن سگ سورتمه کش گنده​اش!

خلاصه فقط يک فرشاد ديگر مانده که ۱۲ سال است او را نديده​ام!

No comments:

Post a Comment