یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, February 14, 2005
خاطرات بعد از زندان-۳
یواش یواش روبرو شدن با خبرنگاران خارجی جزو برنامه‌های روزانه من می‌شود. تعداد بسیاری برای پوشش انتخابات مجلس ششم به ایران آمده اند. دیدن بعضی‌هایشان که سال‌ها مطالبشان را خوانده بودم و یا تصویرشان را دیده بودم خیلی جذاب است.

خبرنگاری کانادایی و گزارش‌گری اسکاتلندی همراه مترجمشان به خانه‌مان می‌آیند. مترجم هم که از بیکاری حوصله‌اش سر می‌رود. خبرنگار آساهی ساعتی بعد از او، خبرنگار یک نشریه فرانسوی روز بعدش در عصر آزادگان، تلویزیون سویس در روزنامه آزاد، جان سیمپسون بی.بی.سی در عصر آزادگان و ...

یک روز صبح در دفتر آفتاب امروز نشسته‌ام و تلفن زنگ می‌زند. خبرنگار وال استریت جورنال است، همراه برنامه‌ریزش می آید. دنیل پرل نام دارد و نمی‌داند که دو سال بعد طالبان در پاکستان سرش را خواهند برید! دو ساعتی با هم گپ می‌زنیم و علا‌قه مند می‌شود که مرکز انتشار کتاب جدیدم را ببیند. با هم به انتشارات روزنه می‌رویم. این آغاز ارتباط جالبی برایمان می‌شود. بعدها هر وقت به ایران می‌آید همدیگر را می‌بینیم. بعدها می‌فهمم که علت دستگیری من وجود همین آدم، بوده است! وقتی او به ایران می آید، چمدانی بزرگ داشته و در دفتری مطبوعاتی وارد می‌شود. یکی از دوستان آیت‌الله مصباح یزدی هم آنجا بوده، فردی به شوخی در مورد چمدان پرل می‌گوید که این را سیا فرستاده تا روزنامه‌نگاران دوم خردادی را با آن بخرند...بقیه ماجرا را هم که خودتان می‌دانید...

سر صحبت با دنیل پرل باز می‌شود، می‌فهمم که در جلسه مطبوعاتی جواد لاریجانی در لندن-ماجرای نیک براون- حاضر بوده و یادداشت‌هایش را نشانم می‌دهد. از او می‌پرسم که آیا می‌داند در چه جای مهمی حاضر بوده؟ و چقدر از نظر تاریخی اهمیت داشته؟
ادامه دارد
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
پس چمدان پرل بوده نه پول؟! :))