یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, February 21, 2005
خاطرات بعد از زندان-۲۰
نمایشگاه کتاب بر پا شده است. من هر روز آنجا هستم. هم در سرای اهل قلم و هم در غرفه‌های انتشارات روزنه و جامعه ایرانیان. ظاهرا کتاب اولم با نبوی به چاپ سوم رسیده است. جامعه ایرانیان هم کتاب آزادی و آزادی مطبوعات را در دو چاپ ارائه کرده. از کیفیت چاپ کتاب راضی نیستم. کلاس روزنه‌ای‌ها بالاتر است. پرفروش ترین کتاب نمایشگاه، عالیجناب سرخ‌پوش اکبر گنجی است. ظاهرا هر روز یک یا دو چاپ جدیدش به بازار می‌آید. در سرای اهل قلم، به جای کشیدن کاریکاتور، شده‌ام موضوع بحث! نویسنده‌ها یکی یکی می آیند و بحث سیاسی‌شان آغاز می‌شود.

یکی از روزها ابولحسن مختاباد به من خبر می‌دهد که دری نجف‌آبادی، وزیر سابق اطلاعات دارد می‌آید. یا حضرت عباس! وقتی ماجرای کاریکاتور روزنامه آزاد، قم را به هم ریخت، دری در نماز جمعه شهر ری سخنان تندی علیه من گفته بود. رئیس دیوان عدالت اداری وارد سالن می شود و به شنوندگان بحث عرفان در اشعار مولوی می‌پیوندد. من دارم خودم را قایم می‌کنم. بعد از پایان سخنرانی، مختاباد دری را صدا می‌زند؛حاج آقا، این کاریکاتوریسته رو می شناسین؟ برق سه فاز از آنچه نابدترم می‌پرد! دری می گوید که کاریکاتورها را می‌شناسد، ولی کاریکاتوریست‌ها را نه! مختاباد می‌گوید: حاج آقا!! این یکی رو حتما خوب می‌شناسید، این کوثره....دری می‌گوید نیک آهنگ؟ احساس احمقانه‌ای می کنم. یاد قتل‌های زنجیره‌ای می افتم، به خودم امید می دهم که نه بابا، کار سعید امامی بوده و دری از همه چیز بی خبر... اما مگر می‌شود؟ چند نفری به جمع ما اضافه می شوند. آیا سالم از آنجا بیرون خواهم آمد؟ دری از من می خواهد کنارش بنشینم...می‌گوید خوش بر و رو هم که هستی؟ می‌گویم حاج‌آقا، نگران نباشید، من یک رگ شهرضایی دارم که به رگ نجف‌آبادی شما می چربد! چشمانش باز می‌شود! یعنی من دارم به یکی از آدم‌های قدرتمند حکومت تیکه می اندازم...گاهی وقت‌ها از خودم می‌ترسم. دری می گوید که حالا نمی تواند با من در باره کاری که کرده‌ام صحبت کند، و از من می خواهد که به دفترش بروم... یا حضرت فیل!
ادامه دارد
2 Comments:
Anonymous Anonymous said...
in majeraha digeh dareh ziadi jaaleb misheh , hatta agar haminja ye serial-e telvisioni azash sakhteh besheh mizaneh rou dast-e hameh!!

Blogger Pezhman said...
The only thing that I can say is "IT'S A GOOD JOB!"