دیروز گذشته وقتی با دوچرخه تازه تعمیر(که بعد از دزدیده شدن دوچرخه قبلی مورد استفاده قرار گرفته بود!) راهی محل کار بودیم، وسط را چرک عقب با صدایی مهیب ترکید و تعادل دوچرخه به هم خورد، ما هم برای حفظ تعادل و عدم کوردمان با زمین، اندکی آکروبات بازی کردیم، ولی کمر مبارکمان که بعد از واقعه برفپارو کنی زمستان گذشته درب و داغون شده بود، دوباره گرفت.
چشمتان روز بد مبیناد! هشت ساعت هم سر کار پشت کامپیوتر نشستن و کار کردن، دردش را بیشتر کرد.
حالا خوابیدهایم و با لپتاپ عزیز اندکی لاس خشکه(بلاگیدن به جای بلاسیدن) میزنیم.
گمانم خسن آقا چشممان زده...