ديروز بعد از ظهر گلاب به رويتان حالم به هم خورد، و نتوانستم به نمايشگاه و فستيوال زير گنبد کبود سر بزنم. يک جور مسموميت نسبتا شديد بود. وای که چه دلدردی کشيدم. از ترس تهوع مجبور شدم کافینت را ترک کنم و تا چند ساعت از درد به خودم در خانه بپيچم. آخرين باری که چنين دلدردی داشتم سال دوم دبيرستان بود.ديشب خوشبختانه از ديدن کنسرت شجريان محروم شدم.
آخر شب پسرخالهام آمد پيشم و رفتيم فيلمV for Vendetta ديديم. اگر دستتان رسيد حتما ببينيدش!