کاش میتوانستم مثل بچه آدم آنجا باشم. خیلی دلم میخواست.
امروز اما فقط از مطالب وبلاگی میتوانم این همایش را دنبال کنم.
اصولا سدسازی امری شیک و "cool" است. درآمدش بالاست و نتیجه اولیهاش هم خیلی خوب به چشم میآید.
دولتهای عقب مانده جهان سومی که میخواهند موفقیتهای خود را به رخ بکشانند، آمار سدهایشان را منتشر میکنند و در کتابهای سال میآورند.
معیار سردار سازندگی بودن، ساخت تعداد زیادی سد در دورانی کوتاه بود.
امروز گندکاری سد سیوند را گردن دولت فعلی میاندازند ولی همه اصلاحطلبان و کارگزارنی جماعت در برابر واقعیت ماجرا که چه کسی کلنگ سد را زد و چه دولتهایی انرا ساخته اند ساکت ماندهاند.
چرا شعور تعدادی از درس خواندههای حوزه آب و مهندسی عمران ما اندکی بالاتر از حد طبیعی است که نمیفهمند تنها راه ذخیره کردن آب، روی زمین نیست؟ احتمالا چون امکان ساخت آب انبار را در زیر زمین به آن گندهگی ندارند!
هنوز سران مملکت ما، از اصلاحطلب گرفته تا سلاحطلب نمیدانند که ۱۴ میلیون هکتار نا قابل بی مصرف مانده ما میتواند تبدیل به بزرگترین محل ذخیره آب مهار شده زیرزمینی در منطقه شود. در منطقهای که آب روز به روز ارزشش فراوانتر خواهد شد.
جماعتی که مدعی تلاش برای اشتغالزایی هستند، خبر هم دارند که به ازای هر چهار هکتار طرح آبخوانداری، یک شغل ایجاد میشود، یعنی بیش از سه میلیون شغل...و لابد هم میدانند که میزان بهرهوری این طرح در این ابعاد چقدر است...
پدرم، همین هفته آینده ۷۲ ساله میشود. مگر عمر نوح دارد این آدم؟ چقدر باید صبر کند و هی توی گوش قوم زبان نفهم دولتی بخواند که میتوان به روشی کاملا ایرانی و کم خرج، آب بر لب تشنه خاک آورد؟ اما کو گوش شنوا؟ یک بیابان داغ مثل گرهبایگان فسا را باید از نزدیک ببینند که چگونه سبز شد و مردم فراری از بیآبی که سر از دوبی و ابوظبی در می آورند، آنجا ماندند و کشاورزی کردند و پولدار شدند.
چندی پیش، یکی از ۵ نفر اول طرح مهار سیلاب، بازنشسته شد.
مهندس رهبر این همه سال تجربهاش را باید با خود به دوران بازنشستگی ببرد و تاسف بخورد از بیشعوری مسوولان دلسوز برای افزایش متراژ خانه.
خدایش بیامرزاد،
محمد پاشالی مرد عمل آن گروه ۵ نفره. آرزو به دل ماند که این بیمقدارها بفهمند ارزش آب چقدر است!
من برای کسی آرزوی بدی نکردهام، اما برای کسانی که سدسازی بیمنطق را بعد از انقلاب به این کشور تحمیل کردهاند، آرزوی تشنگی شدید میکنم! آرزو میکنم مهندسین مشاوری که میدانستند نتیجه عملشان چه بوده و گزارشهای دروغین و توجیههای اقتصادی نامربوط برای سدها تولید کردهاند، بعد از پایان عمر با عزت شان، پای همان سدها آرام بگیرند تا روح پرفتوحشان، شاههد بیبهره شدن شاهکارهایشان باشد. آرزو میکنم ...
با گرم شدن تدریجی زمین، و افزایش میزان تبخیر، مطمئنا شاهکارهای مهندسی که موجب قرارگیری آب شیرین در معرض تابش خورشید شده، ثابت خواهد کرد که میزان شعور زنجیره دستاندرکار سدسازی ایران و از آن بالاتر، میزان شعور روزنامهنگاران وابسته به سدسازها و کسانی که مانع نشر واقعیتهای سدسازی ایران شده اند، چقدر بوده است.
به نظرم کسانی که دانسته خیانت کردهاند، "دزدان باچراغ" بودهاند. کسانی که میدانستند سدسازی دوای درد ما نیست اما به خاطر سود هنگفت مالی و امکان سو استفادههای کلان، چشم تصمیم گیرندگان کم خرد را بسته نگاه داشتند.
به نظرم باید روند سدسازی در ایران کاملا نقد کرد. نقدی بیرحمانه. امروز دیر است که بخواهیم با قربان صدقه به "دزادن با چراغ" خسته نباشید بگوییم.
---
مطالب مرتبط
سد سازی وطنی و تصمیمات غربیهمايشي براي بررسي پيامدهاي سدهاي بزرگهمایش سدهای بزرگLabels: سد سازی