برخی طرفداران سید محمد خاتمی وقتی بحث به فرصتهای سوخته شده ۸ سال "اصلاحات" میرسد، معتقدند که رئیس جمهوری وقت جانب احتیاط را گرفت و تندروی نکرد و با اعتدال ویژه خود بحرانها را یکی یکی رفع کرد یا کنار زد یا ...
از نگاه بعضی از دوستان، تمکین، عین اعتدال است، حتی اگر به قیمت از بین رفتن حقوق اولیه بسیاری تمام شده باشد.
طبیعتا وظیفه تبلیغاتچی، ارائه بهتر کالا بدون پذیرفتن مسوولیت آن است. فروش بهتر بدون کشیدن لعاب و افزودن جذابیتها معنا ندارد.
اما نهایتا وقتی منتقدین خاتمی و بعضا مخالفین میگویند که خاتمی اگر میخواهد بیاید باید آنقدر قویتر و آمادهتر بیاید که دیگر فرصتسوزی معنا و مفهومی نداشته باشد، صدای عزیزان بلند میشود که هیهات! از خاتمی انتظار «تندروی» دارید؟ میخواهید «چپروی» کند؟ میخواهید ...
ماجرا ساده است.
مشکل من نوعی نهایتا خاتمی نیست. اصلا! مشکل من با تبلیغاتچیانی است که جنسی را به مردم غالب میکنند با هزار و یک تعریف که اصلا با محتوا و مشخصات آن نمیخواند!
---
خاتمی، خاتمی است. انسانی دوست داشتنی که محافظهکار است و ضعفهایش را اعتدال جا میزنند. خب اشکالی دارد او را همانطوری که هست معرفی کنید و او را بیخودی کادوپیچیاش نکنید؟
میشه لطفا؟
Labels: انتخابات