مبارزات انتخباتی ایالات متحده آمریکا تا ماه نوامبر ادامه می یابد. بعد از کنوانسیون چهار روزه دموکرات ها و پذیرش رسمی نامزدی ریاست جمهوریماز سوی جان کری، بازی های تبلیغاتی حال و هوای جدیدی به خود گرفته است. آگهی های به شدت تند بوش علیه کری، عملکردی معکوس داشته و تحلیل گران شبکه های تلویزیونی، خبر از تهیه آگهی های اندکی مهربانانه تر از سوی جمهوری خواهان داده اند. در حال حاضربر اساس نظر سنجی ها جان کری سه در صد از بوش پیش است. باا ین همه نزدیک به سه ماه باید صبر کرد تا نتیجه نهایی را دید. وجود شبکه های مختلف تلوزیونی همراه با منتقدین قدرتمندی که دارند، باعث می شود مخاطبان نکات جدیدتری را ببینند. البته بسیاری از بازی های این شبکه ها و نحوه بازاریابی هایشان برای گرفتن آگهی های بیشتر از نامزد های انتخاباتی دیدنی است! ولی در میان این همه شبکه تلوزیونی، بیننده می تواند آنی را ببیند که بیشتر می پسندد.
بر عکس کشور ما که برای مبارزات انتخاباتی، فقط دو هفته به کاندیدا ها فرصت برای شرکت در مبارزه واقعی را می دهند، اینجا فضا برای شفاف سازی مواضع بیشتر است. در کشور ما، معلوم نمی شود که میر حسین موسوی را که مشارکتی ها از توی تابوت سیاست بیرونش کشیده اند و جماعت مجمع با او مذاکره می کنند، در این چند سال کجا بوده است؟ کدام طرح مهم را جلو برده، هدایت کدام گروه تحقیقاتی را بر عهده داشته است؟ و مشکل اینجا است که از ترس عدم تایید نامزد های دیگر، مجبور هستند میر حسین را علم کنند، چون چنته اصلاح طلبان خالی است. وای بر ما! در کابینه خاتمی کسی نیست که مشروعیت داشته باشد؟ و در عین حال مهره قابل اعتنایی برای هدایت کشور به حساب آید؟ دکتر عارف؟ مسجد جامعی؟ خرازی؟ جهانگیری؟ بدبختی ما اینجاست که بسیاری از مدیران ما مدیریت نمی دانند، و امور را به صورت سنتی و هیاتی جلو می برند. حتی بهترین مدیران ما آنقدر نقد نشده اند که بتوان نمره واقعی به آنها داد. کرباسچی کسی بود که چپ و راست به نحوی رویش حساب می کردند. شهرداری را به نظمی خاص اداره کرد و تهران را اندکی جلوتر از سال های گذشته برد. آیا او را فارغ از دیدگاه های سیاسی نقد کردیم؟ اگر اصلاح طلب بودیم، چشم بر بسیاری از خطاهای او بستیم، و اگر محافظه کار بودیم، کارهای مثبت او را ندیدیم و نخواستیم ببینیم.
راست ها یک مهره مذاب را در نهایت عرضه می کنند(با نقطه ذوب بسیار پایین) و چپ ها از یک نامزد تایید شدنی که البته قوی هم نخواهد بود. مردم هم که بختی برای آشنایی کامل با او را نخواهند داشت، چرا که صدا و سیما امکان معرفی قابل قبول او را نخواهد داد. مردم هم دیدگاه های سیما را نمی پسندند، و در نهایت انتخابتی خواهیم داشت که چهار سال بی خاصیت دیگر را برای ایرانیان به دنبال خواهد داشت. البته اگر حسن روحانی در مذاکرات هسته ای! بازی را از دست بدهد، باید در انتظار سال های بسیار داغی باشیم.