خواندن مطلب اخیر آقای
ابطحی در مورد حضورش در انجمن صنفی روزنامه نگاران و آشنا ساختن آقای خاتمی و هیات دولت با مشکلات روزنامه نگاران، برایم بسیار جالب بود. چیزی در حد تبریک و تسلیت همزمان. سال هاست که فریادمان بلند است از فشارها و نامرادی ها، تازه امروز به فکر هیات دولت خطور کرده که ای آخ! این بینوایان کجا بوده اند و ما خبر نداشتیم؟ مگر می توانستیم به نه کمکی بکنیم و نکردیم؟ چرا زودتر نفهمیدیم؟
چون توانستم، ندانستم چه سود- چون که دانستم، توانستم نبود! از اردیبهشت هفتاد و نه، تا کنون ده ها نشریه تعطیل شده، صدها نفر بارها بیکار شده اند، ده ها نفر در ترس و اضطراب به حرفه روزنامه نگاری ادامه داده اند،خیلی ها عطای این حرفه را به لقایش بخشیده اند... پیغام های زیادی به خاتمی در این باب داده شده تا بلکه به داد شهروندانی که از حقوق شهروندی خود محروم مانده اند، برسد. همیشه هم گفته است که شرمنده دوستان است. حالا مانده ایم خوشحال باشیم از مرحمت و بذل توجه آقای رئیس جمهوری یاغمین باشیم از فراموشی او. با این همه برای ابطحی و کسانی که مامور کار خیر شده اند دعا می کنم.