من نه روشنفکرم، نه اهل این بازی های فریبنده. در حد محدود خودم حرفم را می زنم، اگر درست بود، چه بهتر و اگر غلط بود سعی می کنم کار را درست کنم. حالا خاتمی در مصاحبه مطبوعاتی اش خود را روشنفکر دینی می خواند و یا دیگری خود را سردمدار می داند، آدم مفلسی چو من را و می دارد به رقاصی قلمی! بابا بی خیال! شما همان گنده دماغ های دهه شصت نیستید که کسی جرات نداشت به شما ها عرض کند که بالای چشمان مبارکتان ابرو است؟ اگر کسی خدایی ناکرده از ادامه جنگ انتقاد می کرد خواهر و مادرش را جلوی چشمانش می آوردید؟
جماعت تندهای چپی دهه شصت بعد از حذف از جاه و مقام و قدرت، به بهانه های مختلف دور هم جمع می شدند و هر از گاهی هم کارهای خلاقانه و پر ثمری می کردند. کیان نقطه اوج کار اینها بود.
الحق مقالاتش هم خواندنی بود و تا چند سال ماندنی. آیا جماعت عوض شده بودند؟ محتوای بحث تغییر کرده بود؟ گمان نمی کنم. فقط لایه های شیرینتری بر دوای تلخ بی فایده خود کشیده بودند.
امروز این جماعت در چنبره دیدگاه های ناموزون خود گیر کرده اند. به پایین خودشان فشار آمده و چانه و دهانشان سرویس شده است. بدبخت مردمی که دنباله رو اینان باشند. کوری عصاکش کوری دگر بود.