یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, September 06, 2004
مگر فقط روزنامه نگاران جاسوس نبودند؟
سال ها در به در دنبال این دلارهای اهدایی آمریکا و شیطان بزرگ به روزنامه نگاران می گشتم. نمی دانستم این لامروت ها پول امانتی سیا را کجا قایم کرده اند و نگذاشته اند دست مستحق برسد! خدا ذلیلشان کند! خیر از جوانی شان نبینند! تا اینکه چند روز پیش خبری جالب خواندم.
ذهنم به سال ها پیش بازگشت...

چهار سال و اندی پیش بود که خبرنگاری آمریکایی به ایران آمد، با چمدانی بزرگ. دنیل پرل خبرنگار وال استریت جورنال آمریکا بود و می خواست انتخابات مجلس ششم را پوشش دهد. یکی از کار چاق کن های خبری که راوی داستان است ، و بعضی از مصاحبه های پرل و خبرنگاران دیگر را تنظیم می کرد برایم گفت که در روزی که دنیل در دفترش بود، یکی از نزدیکان روحانی بلند مرتبه ای به دفترش آمد و با تعجب به چمدان خبرنگار آمریکایی نگاه می کرد. کار چاق کن محترم هم به شوخی گفت که این یارو میلیون ها دلار برای روزنامه نگاران ایرانی از طرف آمریکایی ها آورده است. القصه، این شوخی بی مزه در نماز جمعه تهران مطرح شد که یک آدم مهم از سیا به ایران آمده تا به جماعت مطبوعاتی میلیون ها دلار بپردازد. اسمش هم دنیل لرنر است(یا چیزی در همین مضمون). توهین بدی بود.
همه ما مطبوعاتی ها هم برای دفاع از شرف خودمان دست به کار شدیم. از قضای روزگار یکی از کاریکاتورهایی که برای ماجرای طرح اصلاحیه قانون مطبوعات در تیر همان سال کشیده بودم ولی چاپ نشده بود را به جلسه سردبیری بردم. آن روزها برای اکثر کاراکترها اسمی می گذاشتیم. بعد از جلسه ای نیم ساعته و هم فکری با مدیر مسوول روزنامه آزاد که در کیش بود و کار را برایش فاکس کردند، اسم نهایی طرحی که مرا روانه زندان کرد،انتخاب و تصویب شد.
بقیه ماجرا را که می دانید...مدیر مسوول نجات یافت و من دنبال راه نجات...
بعد از آزادی، دنیل پرل به دیدنم آمد با هم به انتشارات روزنه رفتیم، چون می خواست در باره تاثیر طنز و کاریکاتور بر اصلاحات هم کاری خبری کند. آن روز نمی دانستم که هر چه می کشم از اوست! هر از گاهی از طریق ای-میل در باره کاریکاتور ایران از من سوال می کرد و با هم دوستان قلمی خوبی شدیم. چند بار دیگر در سفر بعدی اش او را دیدم.
دنیل پرل بعد از یازدهم سپتامبر راهی پاکستان شد و درست دو سال بعد از اولین دیدارمان، سرش را بریدند. خدایش بیامرزاد.

در اردیبهشت ۷۹ نشریات متعددی را که لانه زنبور بیگانگان معرفی کردند، بستند و ما بی پول و بی تکیه گاه، پا در هوا ماندیم. سال ها گذشت تا اینکه دانستیم پول سیا به جاهای دیگری رفته است!
لطفا اگر خبری از باقی مانده آن دلارها دارید، ما را هم خبر کنید...