یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, October 02, 2004
ما مردان به درد لای جرز می خوریم!-قسمت اول
خیلی جالب است. ما مردها در گذشته این سرزمین حرف که می زدیم، به نحوی غیر منطقی گوش می کردند.
انگار حکم می راندیم!
امروز از آن سر بام افتاده ایم. حرف که می زنیم، گوش نمی دهند که هیچ، درست مقابل گفته آدم عمل می کنند!
خدا از سر شیرین عبادی، مهرانگیز کار، شادی صدر، شهلا شرکت و دیگر فمینیست های مرد خوار نگذرد!

فکر کردید فقط از وضع خودم می نالم؟ نه بابا، من انگشت کوچیکه خیلی از دوستان زن ذلیل ام هم نمی شوم! بنده خدا عیال ما که به او می گوییم رئیس، تحت تعلیمات ضد انسانی شادی صدر و دیگران نبوده و همیشه دعا کرده ام که از آنها دور بماند! در ضمن شادی صدر هم از دوستان قدیم است، و شوهرش که حسین نام دارد، از آن مظلوم های تاریخ بشریت است! اگر هم حسین شریعتمداری می خواهد به شادی گیر حقوقی بدهد، پیشنهاد می کنم از منظر دفاع از حقوق مردان اقدام کند، مثلا او را مسوول تار عنکبوت فمینیست های مرد خوار ایران معرفی کند، یا چیزی درهمین مایه ها ...
نگرانی من بابت دوست بدبختی است که دائم از همسرش می نالد و هیات ژوری نوبل را لعنت می کند که به شیرین عبادی جایزه داده است. می گوید این جایزه نه تنها سیاسی است، که ضد بشری هم هست! این جایزه، جایزه جنگ است! جنگی که علیه مردان راه انداخته اند!
خنده ام می گیرد! راستش در طول سال های اخیر، تغییرات بسیاری در رفتار زن ها و دختران ایرانی به چشم می خورد. این تغییرات اگر بر اساس روالی منطقی عملی می شد، شاید آنچنان دردناک نبود، ولی انگار زن های ایرانی دارند با این روش، ظلم تاریخی و درد فروخفته خود را با نابسامان کردن ساز و کار خانواده گی که هنوز تابع سنت ها و عرف است، جبران می کنند.