یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, October 12, 2004
کابوس های تکراری
آقا نزن! جون مادرت! جون هر کسی که بهش اعتقاد داری!
آآآآآآاخ‌خ‌خ‌خ‌خ‌خ...!
چشم! بگو چیو اعتراف کنم؟ بگو چیکار کنم؟ نزن! چشم، شما بفرمایید زیر چیو امضا کنم؟
بله! نمی دونم اسمش چی بود، بله... چند سال باهاش رابطه داشتم...چشم...اسمش هم هر چی شما بگین!
چی؟ ...من؟ آقا من سیگار هم نمی کشیدم!... شترّق!
چشم، تریاک که سهله، کوکایین هم دود می کردم! ...تّق! آآآخ خ خ !
چی، کوکایین رو دود نمی کنن؟ هرچی شما بگین!
آقا جون مادرت این یکی رو بی خیال شو! من اهل عرق و این حرف ها نیستم، گیرم بشه گفت اون دختره رو که شما گفتین ماجراش ازدواج موقّت بوده ولی آخه عرق؟ پّق ق ق ق ! آخ چشمم!
....
نه بابا فکر بد نکنید، اینها را سال هاست در خواب می بینم، و اصلا واقعیت ندارد. هر کاری هم مشاور روان کاوم کرده، نتوانسته ام از شرّش خلاص شوم، و دکتر قلبم هم می گوید خفگی ناشی از اسپاسم قفسه سینه ام در هنگام خواب که چند بار دچارش شده ام و به قلبم فشار می آورد می تواند ناشی از آن باشد....
....
خیلی های دیگر هم این خواب زیبا را می بینند، گاهی در بیداری
....
مردیم از خوشی!