آقاجان، مگر زوره؟
تا کی باید میان بد و بدتر را انتخاب کنیم؟
آقاجان، قبول دارم که برای رشد باید نسبتها را سنجید، ولی مگر قرار است تا ابد هر چه را سر سفره گذاشتند به زور بخوریم؟ خسته شدم! بابا من کلهپاچه و سیراب شیردون نمیخوام!
اگر از چلوکباب خوشم اومد چی؟ باید به زور آبگوشت تایید شده چرب بخورم؟
آقا من به مزاجم سازگار نیست که نیست، حالا شما میخواهید از میان همان چند سینی غذایی که جلویتان گذاشتهاند یکی را بردارید، و نمیخواهید به سراغ رستوران بروید و خوراک سالم بخورید، به خودتان مربوط است!
آقاجان، من به کسی رای میدهم که جوابگوی سوالهایم باشد! به من بگوید که ماجراهای پشت پرده سالهای ۵۸ تا ۶۸ چه بوده، و اگر اشتباهی کرده، مثل بچه آدم معذرت بخواهد.
من به کسی رای میدهم که فرق بین مدیریت و شعار را بلد باشد، و ترجیحا قدرت حمایت از حامیانش را داشته باشد! و مثل آقای خاتمی اهل فال گرفتن برای اقدام عملی نباشد.
من به کسی رای میدهم که از او خوشم بیاید!
من به کسی رای میدهم که سالم باشد. و بنیاد کسی را شهید نکرده باشد!!
من به کسی رای میدهم که اندکی شعورش بالا باشد.
من به کسی رای میدهم که منافع ملی را پاس بدارد، و شعارهای مردم خر کن را زاپاس بدارد.
من به کسی رای میدهم که هیچکدام از فامیلهایش را بی خودی به هرم قدرت و اقتصاد راه ندهد!
من به کسی رای میدهم که محیط زیست برایش اهمیت داشته باشد، جلوی پیکان را بگیرد، و کسانی که با تولید این اژدهای ۶ میلیون تومانی، سرمایه های ملی را بر باد دادهاند را سر جایشان بنشاند.
من به کسی رای میدهم که گروهی را مامور پیگیری دزدیهای سدسازان و سدبازان کند، و سر در بیاورد که چه پولهایی از حقوق ملت که باید به مصارف کشاورزی و ذخیره آب و... میرسید، به جیب احزاب سرازیر شده.
من به کسی رای میدهم که بتواند جلوی مافیای بازار بایستد.
من به کسی رای میدهم که ارزش رای مرا بداند.
من یک شهروند هستم، همین و بس، ولی حقوق شهروندی مرا باید پاس داشت. رئیس جمهوری که من میخواهم بالای سر کشورم باشد، خیلی مشخصات دیگر هم باید داشته باشد...
اینها نظر من است. یکی از شصت و هفت میلیون ایرانی...
با این انتظار دور و درازی که من دارم، از این میان نامزدهایی که مطرح شده اند، کسی را سراغ دارید که با اشتهای من همخوانی داشته باشد؟
ادامه دارد