یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, December 07, 2004
شانزدهم آذر

عجب نعمتی است رئیس جمهوری نبودن!
چقدر خوب است آدم در موقعیت این سیّد که با دعا آمد و با ناسزا خواهد رفت نباشد.
این صبری که خاتمی دارد و مجبور است برای راضی کردن طرفین به بعضی از گروه‌های دو جبهه راست و چپ حمله کند،ستودنی است.

خاتمی ثابت کرد که گوینده بسیار خوبی است، ولی زمانی که باید حرف مى‌زد، دم فروبست و آنگاه که‌ حرفش را به دیناری نمی‌خرند، سخن می‌گوید...ای کاش‌ گلستان سعدی را بیشتر می‌خواند.

امروز بعد از هفت سال اتلاف عمر گرانمایه جوانان سخنانی گفته که خواندنی است:‌

خاتمى با طرح انتقاداتى از اصلاح طلبان و محافظه كاران اظهار داشت كه هر دو جناح طلبكار است.وى اصلاحات را يك فرآيند توصيف كرد و افزود معتقدم مدعيان اصلاح طلبى تا دير نشده بنشينند و به انتقاد از خود بپردازند و ببينند چه به دست آورده و چه از دست داده اند و چرا از دست داده اند.

سال‌ها پیش، همین دوستان عزیز اصلاح‌طلب آقای خاتمی بزرگترین موانع ابراز انتقادات ما بودند، ما روزنامه‌ناگاران غیر‌حزبی...آن روزی که دوست کاریکاتوریستم هادی حیدری عریضه‌ای دلنشین برای خاتمی نوشت و به او التماس کرد که نامزد شود و بماند، نقدی تند نگاشتم که ما کاریکاتوریستیم و ناقد، نه متملق قدرت، و باید با نقد خود خاتمی را یاری رسانیم نه با تملق، خیلی از مشارکتی‌ها بر من تاختند...

آن روز که پورعزیزی گفتم که حاضرم هر روز کاریکاتوری در نقد عملکرد رئیس‌اش بکشم، تا بداند در جامعه چه حرف‌هایی می‌تواند مطرح باشد، و چه انتقادهایی از او هست و گفته نمی‌شود، امروز را می‌دیدم.

وای بر خاتمی! وای که نمى‌داند با دست خود چه کرده، چه یارانی برگزیده، آنها که با کوتاهی‌هایشان نهال اصلاحات را به خشکی کشاندند.
امروز خاتمی را در دانشگاه هو کردند.‌صدایش تا این ور دنیا هم آمد. دانشجویان ازاو سوالاتی کردند که بسیار جالب بود:

«متشكريم از اينكه پس از ۳ سال باز هم به ميان ما آمديد، هر چند براى شنيدن خواسته هاى ما ديگر زمانى باقى نمانده است.»، «شما در دانشگاه صنعتى شريف مطرح كرديد كه اجازه برخورد با مطبوعات را نمى دهيد ولى در قبال برخورد با مطبوعات واكنش نشان نداديد؟ دانشجويان پشتوانه شما در پروسه اصلاحات بودند اما برخورد با آنها شدت يافت و جريان كوى دانشگاه توسط جريان محافظه كار تبيين شد و اكنون حمله به رئيس دانشگاه علم و صنعت. شما با سكوت خود به فضاى رعب و وحشت شدت بخشيديد و امروز همچنان در سكوت به سر مى بريد.» ، «خداوند خاتمى را آفريد كه صبر مردم را آزمايش كند و ما آفريده شديم تا سوءاستفاده از اين صبر را نظاره گر باشيم.»،«چرا با آگاهى از موانع ساختارى براى ۴ سال دوم كانديدا شديد؟ چرا در ماجراى كوى دانشگاه و توقيف مطبوعات كوتاه آمديد؟ آيا شما اقتدار لازم را براى انتخابات دموكراتيك كه مشروعيت خود را از مردم بگيرد، داريد؟ چرا در برابر عدول از لوازم مردمسالارى كوتاه آمديد؟ بگوييد كجا كوتاه نيامديد؟» ...

بله، می‌توان تا ابد بر ما منت گذاشت که خاتمی فضایی درست کرد که دانشجو حرفش را بزند... دستش درد نکند.
این بود چیزی که دنبالش بودیم؟
خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم...