یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, December 11, 2004
یک پرس همه‌پرسی، با نوشابه اضافه
فردا باید در باره ماجرای همه پرسی ده دقیقه‌ای حرف بزنم، پس مجبورم اندکی در باب آن، سایت ها را تورق! کنم و ببینم که دنیا دست کیست؟
راستش، برای من شخصیت‌های مرجع اهمیت زیادی دارند، و از کسانی که منطق آنها را قبول دارم، تا کنون کسی این بیانیه طرفداران رفراندوم را امضا نکرده است.
از طرف دیگر، با وجود آنکه به اصل «آواز، نه آوازه خوان » احترام می‌گذارم، در جمع چند نفره بنیان‌گذار این حرکت ، کسی را صاحب درک سیاسی بالایی نمی‌دانم که چشم بسته حرفش را بپذیرم.
بسته بودن فضای سیاسی در سال‌های اخیر موجب شده که راه‌های حل مختلفی به اذهان خطور کند، از اعتصاب و تحصن گرفته تا مقاومت منفی و راهپیمایی و روزه و...
اصلاحات درون حکومتی یکی از این راه‌ها بود که با رای مردم می‌توانست صورت عملی به خود بگیرد، ولی باز به دلیل حکومتی بودن، روندی متناقض یافت و به نقیض خود تبدیل شد. منافع کوتاه مدت و بلند مدت بسیاری از اصلاح‌طلبان حکومتی مانع پیگیری حقوق حقه مردم می‌شد. ترس از دست دادن رانت‌ها و قراردادهای خرد و کلان در اردوگاه چپ، چشمان حاکمان اصلاح گر را کدر می‌کرد و امید به بهبود را از دانشجویان ستاند.
نهاد‌های دانشجویی هم در سال‌های اخیر دنباله رو احزاب سیاسی و حکومتی بودند و دل کندن از حمایت ایشان بسیار سخت می‌نمود.
با این تعریف، نمی‌توانم به این گروه‌های دنباله رو دل ببندم و تصمیم‌شان را درست و مستقل بدانم. الان دنبال کیستند؟
دفتر تحکیم وحدت شاخه علامه در این سال‌ها به مشارکتی‌ها و ملی-مذهبی ها نزدیک‌تر بوده است. الان موتلف کدام گروه است؟
مهرانگیزکار حقوق‌دانی محترم و و در عین‌حال ضد مرد است! از فمینیست‌های افراطی خوشم نمی آید.
به سازگارا هم نمی‌توانم اعتماد کنم، چه قدرت‌طلبی او و غوطه وری اش در ماجراهای مختلف سیاسی را نمی‌پسندم. می‌پندارم می‌خواهد به میزبانان انگلیسی و آمریکایی‌اش خود رابه عنوان آلترناتیوی پیشرو غالب کند.
محمد ملکی هم دردکشیده‌ای است که توان راهبری ندارد، و نمی‌توانم به صحت رای او نیز اعتماد کنم.
از سویی می‌خوانم نام‌هایی را که با این حرکت همراه شده‌اند، همه محترم ولی هیچیک برای من حجت نیستند. حجت از آن جهت که مرا به فکر وادارند که شاید اشتباه می‌کنم.
شخصا مشروطه خواهان را هم به لحاظ دنباله روی از خاندان پهلوی وپایبندی به همان خطاهای سنتی قبول ندارم!
من دیگر اعتقادی به انتخاب میان بد و بدتر ندارم،اگر گزینه‌ای خوب بود، رای خواهم داد، و اگر نه، نه!
طرح فعلی رفراندوم طعمی ندارد، بی مزه است و ناپخته. حامیان قدرتمند‌اش اگر خارجی باشند، که اصلا و در عین حال قدرتی را هم نمی‌شناسم که مجری‌اش شود.

ای کاش اینان از لقمان حکیم حکمت می‌آموختند. او هم از نابینایان یاد گرفته بود، که تا جای نمی‌دید، پای نمی‌نهاد.