یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, December 05, 2004
یک دوست دیگر هم رفت

من مانده‌ام، در این سال بد، چند تن از دوستان و کسانی که می‌شناختم را باید از دست بدهم؟
الان جغد بدخبر، خبر آورد که سيامك عليقلي، مجري مشهور تلويزيون، در بیمارستان سینا در گذشته است.
با علیقلی در طی سال‌های ۸۰ و ۸۱ همکار بودم، و هر دویمان مشاوران طرحی زیست محیطی-اقتصادی بودیم.
هر وقت جلسه داشتیم، مرا به خانه می‌رساند، چون منزل ما سر راهش بود، و به این بهانه کلی درد دل می‌کرد، از سختی کار در تلویزیون جام جم، و شبکه پنج، از اینکه وقتی به طور مستقیم از خارج از کشور به او تلفن می‌زنند و روی برنامه زنده باید با سوال‌هایی که در تلویزیون ایرانی قابل پاسخ نیست، چگونه باید مانور بدهد که نه سیخ بسوزد و نه کباب.
خاطره‌هایش از دوارن دانشجویی، از کار برای دولت، از برنامه‌های تلویزیون ، همه و همه شنیدنی بود. آدم غم‌هایش را موقعی که او حرف می‌زد، به فراموشی می‌سپرد.
انسان هوشمندی بود، و مخاطبان را خوب می‌شناخت.
سه سال پیش وقتی به خاطر عارضه قلبی راهی بیمارستان شدم، از اولین کسانی بود که برای دلداری راهی بیمارستان شد، و روحیه خراب مرا سر جایش آورد.
یادم می‌آید ان روزها به خاطر انتقاد از «راهنمایی و رانندگی» ماشینش را مدتی طولانی توقیف کرده بودند، ولی او حاضر به معامله نبود، چرا که اعتقاد داشت وظیفه‌اش عنوان کردن مسائلی است که به نفع مردم تمام می‌شود.
دو سال و نیم پیش و در پی اعترافات سیامک پورزند، به بهانه‌ای او را از تلویزیون و برنامه‌های مستقیم حذف کردند، و با وجود حمایت‌هایی که از او شد، تا مدت‌ها از ارتباط با مخاطبان خود محرومش ساختند.
می‌دانستم از چیزی ناراحت است، و اندکی درد دارد، ولی نمی‌گفت که دردش به جز کار کردن با رؤسای بی‌شعور، از سرطان است.
امروز که این خبر را خواندم، شوکه شدم.
این سال نحس، خیلی‌ها را به کام مرگ برده است.
صابری، پورثانی، علیقلی...
نمی‌فهمم. واقعا سر در نمی‌آورم.
خدا رحمتش کناد، که مردمان بسیاری را با صدای خود شاد و زنده‌ نگه می‌داشت.
به خانواده‌اش و دوستانش از راه دور تسلیت می‌گویم.
روح‌اش شاد