یکی از فواید وبلاگ نویسی، آشنا شدن با نظر خوانندگان آن از طریق کامنتهایشان است.
خیلی ها مایل نیستند اسمشان را درج کنند، که حق طبیعیشان است. خیلیها هم با هویت دروغین وارد معرکه میشوند، که باز هم حق دارند. جالبترین موارد در یک هفته اخیر رخ داده است، یعنی بعد از اینکه در میز گرد رفراندوم، افراد امضا کننده پای بیانیه اصلی را فاقد صلاحیتی دانستم که بتوانم به فکر دنبالهروی از ایشان بیافتم.در این جمع، دو سه نفر داغ کردند. البته در مورد موضع من در قبال فمینیستها دوستی تذکر داد، که از جمله داغ شدهها نبود.
در طول یک هفته گذشته هم آن دو سه نفر عصبانی که
ماتحت تاثیر حرف من بودند، ماجراهای بامزهای را راه انداختند که حتما در وبلاگ جدیدم از آنها استفاده خواهم کرد( در این وبلاگ جدید، مسائل چندان اخلاقی نخواهند بود و کاراکتر کارتونیام با آلت جرم خود خدمت همه میرسد).
پریروز بعد از سخنرانی ویکی طهماسبی، به او تبریک گفتم و در عین حال طرحهایم را نشانش دادم. در وبلاگ هم که ماجرا را بهصورت مستند آوردم، تا بگویم که به هر صورت به خاطر صحبتهای و بود که توانستم کار جدیدی بکنم!
دیشب بعد از نوشتن آن مطلب، کسی با نام ویکی کامنتی گذاشته بود:
I am sorry for myself that gave a talk for you and your friends. Please do not do the same shit you did already with UofT with our York. Hopefully we do not have too many so-called roshanfekr here at York.
Sincerely,
Victoria Tahmasebi
دوستی به من گفت که این کار ویکی نیست. صبح امروز خود ویکتوریا با من تماس گرفت و بعد از تشکر بهخاطر ایمیلی که برای سخنرانیخوبش فرستاده بودم
گفت که از دوستانم شنیده که کسی چنین کامنتی را با نام او گذاشته است. او هم بسیار ناراحت شده بود، که کسی از افراد آن جمع که باید حداقل شعور را داشته باشد، به جای او چنین نظری را همراه امضای ویکی به عنوان کامنت گذاشته است.
ماجرا اصلا پلیسی نیست که بخواهیم از میان دو سه نفر متهم را پیدا کنیم، منتهی کسانی که مدعی شعور سیاسی و پایداری هستند، چرا خودشان را پشت نام بقیه قایم میکنند؟
اگر اعتراضی دارند، چرا با آزادانه و با نام خود حرفشان را نمیزنند، تا کسی مثل ویکتوریا که کارش تحقیق است را به بررسی روابط خالهزنکی دو سه نفر وا دارد و بخواهد کشف کند چه کسی از نام او سو استفاده کرده است؟
شجاعانی که میخواهند نظام ایران را عوض کنند، ولی جرات آوردن اسم خودشان را پای ایمیل هم ندارند.
خدا آخر و عاقبت ما را با این بیمایگان فرصتطلب که در هر حکومتی رشد میکنند، چه مشروطه خواه و چه جمهوری، بخیر کناد!