یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Friday, December 31, 2004
ادامه شعری ناتمام، از زبان غزل
چندی پیش اعصابم خراب بود و چند بیتی سرودم، که البته ترجیح می‌دهم دیگر تکرار نشود.
امروز غزل مصدق، همکار سابقم در مطبوعات زنجیره‌ای بر اساس مصرع اولش، چنین سرود:

سرود گروگانِ پناهجو به ملک گروگانگیر

گروگان گروگانهای خویشم/ گرفتارِ گناهِ داس و تیشه م
به جرم رفتن از دیوار قنسول/ هنوز از ترس بسته راه جیشم
به خارج آمدم قنسول آمد/ بگفتا تو بیا بنشین به پیشم
بگفتم من غلط کردم، ندیدید؟/ خود آقا بخندیده به ریشم
بگفتا بخشمت و جا دهم دت / که با این کارها، ماندلُا میشم
من اما از وطن نالان و دورم/ نمی خواهم به سرما ورپریشم
من آن آبان دوازده ساله بودم/ هم اکنون عنقریب است این که "سی" شم
اگر قنسول به من فرصت بدادی/ به ملکش می مانم رزمنده می شم
که من هر آیینه رزمنده باشم/ چه با اودکلنم چه با شپیشم
اگر قنسول خواهد پاش بوسم/ نخواهد بر در کونش سریشم
همین جا مانم و تاکسی برانم/ به شب هم تشنه یِ گیلاس و شیشه م
به قنسول عزیزم لابه کردم/ مگر رخصت دهد تعویض کیشم
به اینجا مانم و پابوس باشم/ از آن بهتر که برگردم چپی شم!


غزل مصدق
شب سال نو میلادی2005
این شعر تقدیم است به نیکاهنگ کوثر که مصرع اول شعر از اوست و باعث شد حقیر اولین شعر زندگی اش را فی البداهه در حال yahoo chat با او بسراید..............................................



1 Comments:
Blogger m rasoulov said...
How about vaginal poem vs vaginal story?!?