انتخابات ریاست جمهوری سال آینده هم از آن بازی های بامزه است.
من توی کتم نمی رود که شرکت در آن وظیفه دینی است .
و ازآن بدتر میاندیشم که عدم مشارکت هم نادیده گرفتن حقوق شهروندی است!
یک ماه پیش با عزیزی از اندرونی حکومت چَت میکردم، و معترض حرف من بود که درانتخابات شرکت نمیکنم.
میگفت اگر هم شرکت نمیکنی، نگو! چون باعث عدم مشارکت میشوی.
راستش را بخواهید، با نگاهی به گذشته، در مییابم که رای دادنهای ما، انتخاب نبوده. در خواب بودهایم، و از روی هر چیز مگر هشیاری فردی را از درون صندوق بیرون کشیدهایم. خاتمی را هم با رای خودمان قربانی کردیم! بابا رئیس کتابخانه ملی گناه داشت!
موسوی خوئینیهای سفارت اشغال کن( وآینده ایران آشغال کن!) با جماعت گمنامان بنام شده، طرحی نو درانداخت، رای دهندگان هم ابزار این بازی شدند. نه ما آماده بازی بودیم نه خاتمی.
امروز، آبادگران به نامزدی هاشمی رفسنجانی میتازند، و مطمئن باشید علیه فرزندانش شبنامهها پخش خواهند کرد.
محسن رضایی سهم میخواهد و احتمالا برای پسرش خوابهای طلایی دیده، شاید سفارت ایران در واشینگتن، ولایتی طبیب مخصوص ناطق نوری(متخصص کودکان است!) نمیداند چه خواهد شد، و علی لاریجانی هم که از خشکی اخلاق، جامعه را یُبس خواهد کرد مدعی صندلی تدارکاتچی بزرگ است.
دکتر معین که با خودش هم تعارف دارد. هیچوقت هم از او در باره عملکرد مدیران تندخویاش در دانشگاه شیراز که دمار از روزگار دانشجویان در آوردند سوال نخواهد شد.
کروبی هم که ماشالله! با کروبیان عالم بالا در ارتباط است، و همه هم شاهکارهای او را در بنیاد شهید از یاد برده اند! ماجرای مکّه هم که از هارد(HARD DISK) اذهان عمومی دلیت (DELETE)شده است!
رای آوردن هر یک از این نامزدها، نشانه بدی است! یعنی افتادن در چرخه باطلی که از قدیم در آن بوده ایم، یا سقوط در چاهی که به چرخه باطل دیگری منتهی میشود.
با کمال بدجنسی، عامل اقتصاد را نمیتوانم نادیده بگیرم، هر یک از ایشان که انتخاب شود، به نفع گروهی خواهد بود که منافع آن گروه با سود جامعه همخوانی نخواهد داشت. در صحنه جهانی هم چیز مهمی عوض نخواهد شد. همه الحمدالله اهل معاملهاند، و ارزشهای مورد ادعا را در پستو قایم خواهند کرد.
من خوابم، تو خوابی و همه در خواب هستند. خداوند به سرنوشت قومی که نمیخواهد سرنوشتش عوض شود، رحم کناد!