بازی سیاست کثیف است. ما روزنامهنگاران در این بازی، سخت بازی خوردیم.
در جایی که باید روزنامهنگار میبودیم، ادای سیاسیون را درآوردیم، و همین آسیبپذیرمان کرد.
ورود سیاسیون به عرصه مطبوعات مانند تلهای بود که بقیه را به دام انداخت.
خط و خطوط را آنها میدادند، و روزنامهنگاران هم دانسته و ندانسته مجری میشدند.
شفاف نبودن فضای کاری مطبوعات در سالهای اول اصلاحات بعدها بلای جآن ما شد، چه برای زدن اصلاحات، سربازان صفحه شطرنج را اول از گردونه حذف میکردند. دانشجویان و روزنامهنگاران را.
وقتی بسیاری از اهالی در بند شده مطبوعات عدم پشتیبانی منطقی و گاه ناسپاسی سران اصلاحات را دیدند،ماجرا شکل دیگری به خود گرفت.
امروز هزینه یک کار مطبوعاتی درجه یک و حرفهای آنقدر بالا رفته که موقع نوشتن آن، باید علاوه بر توجیه حقوقیاش، به نوع اعترافنامه مربوطه هم اندیشید؛
آیا ارزشش را دارد؟
وقتی در بند شدهای، تکلیف نزدیکانت چیست؟
وثیقه را از کجا جور میکنی؟ سران روزنامه قدر کارت را میدانند؟
مردم چه نظری دارند؟
سران اصلاحات چه؟
تا چه حدی پی کارت را میگیرند؟
آیا حاضری اتهاماتی را بپذیری که مرتکب نشدهای؟
ادامه دارد