انتخابات در کشورهای مختلف دنیا حساسیتهای زیادی برای صاحبان سرمایه ایجاد میکند.
وکلا و واسطهها نیز از این سفره گسترده بهرهمند میشوند.
در آمریکا، ترکیب کنگره و سنا، مشخص کننده بسیاری از قراردادهای آتی شرکتهای بزرگ و کوچکی است که حامی احزاب پیروز بودهاند.
در ایران هم مسائل چندان بیربط با ینگه دنیا نیست. صلاحیت و کارآمدی نامزدها به عواملی گاه غیر از قدرت مدیریت و یا شعور مرتبت میشود. مثلا اگر نامزدی مطرح شود که جماعت موتلفه راخوش آید، از باب صلاحیتهای ذاتیاش نیست! صلاحیتهای مالی و قراردادهایی که از طریق او نصیب این گروه خواهد شد عامل ارزشی بودن اوست.
و یا اگر نامزدی با اسکلههای نامرئی کاری نداشته باشد، و یارانش نخواهند زیراب معاملات پنهانی صاحبان آنها را بزنند چقدر آدم ماهی است....
وقتی اندکی از ساختار اقتصادی گروههای سیاسی ایران سر در آوری، متوجه میشوی که شعارهای ارزشمدارانه و یا اصلاح طلبانه اندکی طعم کشک میدهند. مرحوم جرج اورول در کتاب مستطاب «قلعه حیوانات» به خوبی عوض شدن ساختار طرفداران ایدئولوژی را شرح داده است.
در سیستم های اقتصادی مرتبط با هرم قدرت در ایران، باید مالیات بدهی تا باقی بمانی، چه اصلاحطلب باشی و چه راست سنتّی.
اگر روابط خانوادهگی خیلی از راستها و چپهای درون دایره حاکمیت را بررسی کنید و بدانید که این جماعت به ظاهر دشمن، به دلایل مختلف با هم بسیار دوست هستند، خواهید دید که در این هفت سال، چه بهایی از سوی بقیه پرداخت شده تا آقایان به نرد سیاسی مشغول باشند و شرطبندیهای سیاسیشان را ادامه دهند.
شرمنده رهرویی که نظر بر مجاز کرد....