تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری، پنج ماه باقی است، و شرایط پر فشار داخلی به سمت و سویی میرود که گروههای مختلف می توانند استفادههای لازم را ببرند.
مشکل اصلی اینست که دولت فعلی بید برای حفظ مشروعیت خود در تاریخ، کاری بکند تا ضعفهای این چند سال را که انتظارات زیادی نزد رای دهندگان بوجود آورد، بپوشاند.
عملکرد این چند ماه باقی مانده به نفع یا به زیان نامزدهای اصلاحطلب خواهد بود، چه بخش عمدهای از مدیران فعلی در صورت پیروزی چپها، بر سر موضع خود باقی خواهند ماند.
اگر دولت فعلی در این چند ماه باقی مانده موفق به راضی نگاه داشتن مردم شود، بخت معین یا کروبی افزایش قابل ملاحظهای خواهد یافت. اشکال کار اینجاست که خاتمی نمیتواند نکات مثبتکار خودش را تقویت کند، و از رفع نکات منفی هم عاجز است.
نامزدهای چپ آزادی عمل چندانی برای نقد دولت فعلی نخواهند داشت. چرا که در مواردی خود زیر سوال خواهند رفت.
کروبی در موارد بسیاری نمیتواند به عنوان فردی آزاد سخن گوید، و اگر هم بگوید مخاطبان به راحتی نخواهند پذیرفت.
معین نیز سالها مدیر خاتمی بوده است. گرچه استعفای او بعد از ماجرای کوی دانشگاه به دل خیلیها نشست، و یا لایحه پیشنهادی او برای بهبود ساختار آموزش عالی او را از دیگر مدیران دولت فعلی تا حدی متمایز میکند، ولی چه تضمینی وجود دارد که معین در صورت بردن آرا، قادر به تغییر وضع فعلی شود؟ معین الآن هم نمیتواند به راحتی در موردخاتمی موضع گیری کند.
هاشمی اما بارها از عدم ادامه سازندگی شکایت کرده است. توسعه مد نظر او با سیاست های دوران خاتمی سازگار نبوده است. از طرف دیگر مردم عدم شفافیت دوران ریاست جمهوری هاشمی را نمیپسندند- هرچند طرفداران او بسیار هم میپسندند!-هاشمی رفسنجانی کسی نیست که از سر تقصیرات کسی بگذرد، و هنوز در مواردی چپها راسر موضعگیریهای قبل از انتخبات مجلس ششم نبخشیده است. او به سیاستهای متعددی خواهد تاخت.
علی لاریجانی به حتم خواهد تاخت! عملکرد او در سالهای مدیریتش نشان مىدهد که منتقد جدی دولت خاتمی است. لاریجانی از باهوشترین مدیران جناح راست است و به گواه دوست و دشمن، باید با احتیاط با او برخورد کرد.
اگر مردم از برنامههای صدا و سیما راضی باشند، میتوانند از نتایچ مدیریت کلان او در موضع" تدارکاتچی بزرگ" هم راضی شوند.
احمد توکلی گیر بزرگش اقتصاد است. او که نتوانست با وجود بهرهگیری از حمایتهای مالی، یک روزنامه را سر پا نگاه دارد، مدعی هدایت و رهبری اقتصادی کشور است. سالهاست که منتقدان او، ماجرای قانون کار پیشنهادی او را در دوران وزارتش به رخ میکشند...
محسن رضایی نشان داده است که تغییرات بسیاری کرده، از جمله اینکه به جای لباس نظامی، کت و شلوار میپوشد. سالها پیش در جایی شنیدم که پارکینسون دارد، و خیلی خوب با این مشکل کنار آمده است. بزرگترین مشکل او کنار آمدن با جوانان است، که علت فرار پسرش را از دامان خانواده خواهند پرسید. او حد اقل در این باب نمیتواند دولت را زیر سوال ببرد.
رضایی طرفداران زیادی در بدنه سپاه دارد، ولی مگر اینان چند در صد رای دهندگان را تشکیل میدهند که بتوان او را جدی گرفت؟
علی اکبر ولایتی هم حتما به سیاستهای خارجی دولت خاتمی گیر میدهد. این کاشف بزرگ بورکینافاسو و سیرالئون، سالهاست که سیاستهای انزواطلبانه دوران وزارتش را بر سیاستهای نسبتا باز دولت فعلی ترجیح میدهد. رشد او و یارانش در سیستمهای بسته عملی بوده است.
بد نامی ویژه سفارتخانههای ایران در شانزده سال وزارتش قابل ترمیم نیست.
ادامه دارد
خودت نظرت رو نگفتی منظورم نظر شخصی نیک آهنگ درباره اعتمادش به حضرات است.
راستی درباره بعضی نوشته هات حرف دارم. به این معنی که فکر می کنم درباره بعضی از اونها بیشتر توضیح بدم یا بلعکس از اونا استفاده کنم شخصا.... نمی دونم چیکار می کنی و درباره خودت هم بنویس .