تا حالا شده با هدف معینی کاری انجام دهید که با برداشتهای متفاوتی از سوی دیگران روبرو شوید؟
و بدتر از همه، بخواهید متقاعدشان کنید که قصدتتان چیز دیگری بوده، و آنها هم بر مواضعشان پا فشاری کنند؟
تا حالا شده مجبور باشید موفقیتهایتان را از نزدیکانتان پنهان کنید؟ و هرگاه متوجه پیروزیهایتان شدهاند، از بخت خود، پشیمان باشید؟
تا کنون با این حقیقت تلخ روبرو شدهاید که به خاطر کسانی که دوستشان دارید، خود را از خیلی موقعیتها محروم کردهاید، و بعدها شما را به خودخواهی و نامردمی متهم کردهاند؟
روزگار ما پر است این نافهمیدنها. عدم درک متقابل فقط تقصیر آنها نیست.
خود شما هم در ایجاد این شرایط نقش داشتهاید.
وقتی آدمهای دیگر را کوچک و ناتوان شمردهاید، پس رنج خواهید برد.
آنها چه گناهی داشتهاند که فخر فروشیهای شما را تحمل کنند؟
چه دلیلی وجود داشته تا باور کنند هدفتان بالاتر از شهرتطلبی بوده است؟
چرا باور کنند؟
دردم نهفته به که طبیبان مدعی، باشد که از خزانه غیبم دوا کنند