دو سال پیش بود که حیات نو را بستند. به خاطر چاپ یک کاریکاتور ۶۷ ساله از یکی از قضّات دادگاه عالی آمریکا که با "رزولت" اختلاف داشت! شباهت قیافه آن قاضی با آیتالله خمینی سبب سو تفاهم شد. حیات نو را توقیف و چند نفری از دستاندرکارانش بازداشت شدند. جالب اینکه روزنامه" بهار" را هم بستند. نکته منفی آن بود که من در هر دو روزنامه کار میکردم، و عملا حالم گرفت!
همان زمانها هم روزنامه حیات نو اقتصادی در آمد که با آن هم کار میکردم، و محل تحریریه اش طبقه زیرین روزنامه مادر بود.
اتفاقهای بحث بر انگیزی در آنجا جریان داشت، از جمله اینکه حرفهای ساده مطرح شده در تحریریه، بعدها سوژه اصلی بازجویی همکاران شد. در نتیجه بچهها بلند صحبت نمیکردند و حرفهای در گوشی را به صورت نوشتاری رد و بدل میکردند. در ضمن، همه دنبال "آنتن" میگشتند.
همان روزها که مسوول صفحه، علیرضا اشراقی را دستگیر کرده بودند، فهمیدیم که مدیران روزنامه فقط به فکر راه اندازی مجدد هستند و علیرضا را به فراموشی سپردهاند...