مشکل اصلاحطلبان، مشکل جامعه ماست: تغییر دائمی اولویت ها بر اساس منافع زودگذر. نداشتن استراتژی به دلیل فقدان نگاه بلند مدت ، کار یک فرایند مهم را به آنجا کشانده که بسیاری حرف از مرگ اصلاحات میزنند. نبود راهبری مشخص، از مشخصات اصلاحطلبان است! آیا حجاریان مدیر پروژه بود، یا خوئینیها؟ چرا پس از ترور حجاریان بازی به هم ریخت؟ آیا از وزیر بازی شطرنج بود؟ چرا اصلاحطلبان نتوانستند سربازی را به انتهای میدان حریف برسانند تا وزیر جدید باشد؟ آیا چنته اصلاحطلبان تا به آن حد خالی بود؟
به شدت معتقدم قبل از اینکه اصلاحطلبان بخواهند فضای سیاسی ایران را از تمامیت خواهی پاک کنند، بایستی به درون خود نگاهی بیاندازند. در این هفت سال، کدامیک از اهداف آنها با کمک کدام گروه یا افراد جبهه اصلاحات به نتیجه رسیده است؟ به کدام هدفها دست یافتند؟ آیا همه شکستها تقصیر جناح راست بود؟ چپهادر کدام مقاطع کم آوردند و چرا؟ نحوه حمایت از یاران اصلاحات از جمله روزنامهنگاران چگونه بود؟ نگاه سران چپ به روزنامهنگاران بر چه اساسی استوار شده بود؟ و...
اصلاحات قشنگ ترین چیزی بود که دنبالش بودیم. و امروز آنقدر نا امیدانه در بارهاش مینویسم که انگار تنها خاطرهای است و یا از آن بدتر، تخیّلی بود و توهّمی.
ادامه دارد