یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, January 12, 2005
چشم‌بند و چشم‌بندی
امروز عکس حنیف مزروعی، مرا یاد خاطرات دوره کوتاه چشم‌بندی انداخت!
Web blogger Hanif Mazrouei, one of more than 20 journalists detained since a new crackdown on pro-reform Iranian media was launched in September, shows the blindfold he was made to wear for most of the 66 days he was kept in solitary confinement, during an interview with The Associated Press, in Tehran, Iran, Tuesday, Jan. 11, 2005. My interrogator punched me in the head and stomach and kicked me in the back many times to force me confess to having illegal sex and endangered national security through my writings, Mazrouei said. (AP Photo/Vahid Salemi)
در بند ۲۰۹، نمی‌توانی بدون چشم بند راه بروی. قبل از ورود، دستی از دریچه روی در بیرون می‌آید و سبدی پر از چشم‌بندهای رنگارنگ سیاه و خاکستری در مدل‌های مختلف کشی، بندی، سه ربع، پاریسین و ...! تعارفت می‌کند! انتخاب با تو است!
وقتی چشم بند را می‌بندی، مامور اطلاعات تو را از سرباز نیروی انتظامی تحویل می‌گیرد، و از این به بعد در راهروی ۲۰۹ با کمک برادر عزیز که اصلا قوی‌هیکل هم نیست کار هدایتت آغاز می‌شود. از این طرف و آن‌طرف بند صداهای مشکوکی می‌شنوی و اندکی سعی می‌کنی بر اعصابت مسلط شوی...
همینکه زرد نمی‌کنی شاهکار است!
تا اینکه برای تعویض لباس و تحویل دادن حلقه، ساعت ، لباس و کفش به اتاقی هدایتت می‌کنند، در اتاق می‌توانی بدون چشم‌بند لباس خواب اهدایی را که نمی‌دانی تن چند مرحوم بوده بپوشی. دوباره چشم‌بند...مامور امتحان می‌کند که از نتوانی جایی را ببینی! احتمالا جلویت چند تا شکلک در می‌آورد یا انگشت‌های مورد استفاده در فحش‌های سنتی و مدرن را حواله‌ات می کند، اگر واکنش نشان ندادی، پس نمی‌بینی!درون سلول و راهروی منتهی به سلول، چشم‌بند نمی بندی، ولی هر وقت صدایت می‌زنند، باید آماده باشی و چشم بند در جیب پایجامه‌ات حاضر!

چشم‌بند مخصوص بازجویی خیابانی البته متفاوت است! دیگر انتخاب با تو نیست، گاهی نیز کیسه پارچه‌ای جایگزین‌ آن می‌شود. به علاوه، این تو نیستی که بند چشم‌بندت را می بندی، بلکه برایت می‌بندند. البته در پیکان و مینی‌بوس و یا ماشین جنازه‌کش بهشت زهرا، تکنیک‌های مختلفی وجود دارد. از نظر صوتی نیز شرایط برایت فرق می‌کند. در بند ۲۰۹ صدای بی‌سیم را نمی‌شنوی! ولی در شرایط دیگر، که تو را به عنوان مورد گرفته‌اند، چرا! همینطور شرایط فیزیکی! در خیابان، گردنت را فشار می‌دهند و سرت را روی صندلی می‌خوابانند. اگر هم احیانا فلز سردی احساس کردید، شاید هفت‌تیر چوب پنبه‌ای سرکار استوار باشد، و اصلا نترسید، اگر کار خرابی صورت گرفت، حداکثر فحشتان می‌دهند و دو سه تا سقلمه نوش جان می‌کنید.

نتیجه اخلاقی اینکه قبل از چشم‌بندی خیابانی، به هیچ وجه مایعات مدّر ننوشید!