دیروز گذشته، بالاخره موفق به زیارت طبیب شدم. اولاّ اطلاعات سیاسی این پزشک کانادایی از ایران، خیلی بیشتر از قسمت اعظم ایرانیهای خارج از کشور بود. ثانیا، تشخیص جالبی داد! که البته توجیه کننده دردهای شدید یک هفته گذشته بود:
پاره شدن بخشی از تارهای عضلانی ناحیه کمر، و تشدید درد قدیمی ستون فقرات که البته کمی دهان مبارک بنده را سرویس نموده است.
قرار هم بود دیشب به استخر و سونا بروم که از بس درد داشتم، نتوانستم. حالا ببینیم امروز چه میشود.
نتیجه اخلاقی:
آدم باید مرض داشته باشد که بدون تمرین، برف سنگین این مملکت خراب شده را پارو کند!
نتیجه ضد اخلاقی:
وقتی مجبور باشی چه؟
نتیجه همینطوری:
زندگی بدون درد فایده ندارد!
من هم خيلي از برف پارو کردن رنج مي کشيدم تا اينکه از شر تاون هاس در حومه خلاص شدم و به آپارتماني در شهر اسباب کشي کردم.