چند روز پیش ذکر خیر پدرم بود...امروز این
لینک را ببینید، بد نیست!
من پسر نسبتا ناخلفی محسوب میشوم، سالها پیش وقتی می خواست مجبورم کند کارش را مثل بچههای کیمیاگران( که پسر دنباله رو پدرمیشود) دنبال کنم، مقابلش ایستادم، چون دنبال گمشده خودم بودم. ولی بعد از سالها وقتی دیدم تنها مانده تمام تلاشم را کردم تا حرفش که من به آن اعتقاد داشتم و دارم، به کرسی بنشیند. نتیجهاش هم در افتادن من بود با مشارکتیهای آبدزدک وزارت نیرو که به هر قیمتی میخواستند در هر جایی که امکان ذخیره آب وجود دارد، سد بسازند، آن هم بدون توجه به عواقب عدم مطالعه صحیح زمین شناسی مناطق، میزان تجمع رسوب، درجه تبخیر سالانه مناطق، گسلی بودن و ...
او یک آرمانگراست، و دنبال ساختن آرمانشهر خود در بیابانی است که آبادش کرده.