یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Tuesday, February 15, 2005
خاطرات بعد از زندان-۷
آقای ایکس تمامی همکاران من را می‌شناسد، می‌داند اصغر رمضانپور سردبیر آفتاب امروز همراه مسجد جامعی چه طرحی برای جانشینی مهاجرانی دارند، می‌داند کسری نوری در تحریریه مشارکت فلان روز با حجاریان چه حرفی زده و از همه بدتر،آمار روابط جنسی فلان روزنامه‌نگار که دوست من هم هست با چند نفر دیگر از همکاران... وقتی می فهمم طرف بیخودی چیزی را نمی گوید، بیشتر می ترسم. یاد Deap Throatدر ماجرای واترگیت می افتم، که مسایل را برای باب وودوارد تعریف می کرد. باز از او می پرسم، چرا این چیزها را به من می‌گوید؟ جوابش ساده است، ولی باز شک می کنم؛ می‌گوید تو عضو هیچ باندی نشده‌ای، کسی هوای تو را نخواهد داشت. یکی از نزدیکانت را می‌شناسم، ولی او مرا نمی‌شناسد. حقی بر گردن من و پدرم دارد. خواستم جبران کنم.

هیچوقت اسم واقعی‌اش را به من نمی‌گوید، تا سه سال بعد همدیگر را نخواهیم دید.

یکی از روزهای بعد از انتخابات به محل انجمن صنفی روزنامه‌نگاران می‌روم. ارغنده‌پور مرا به دفترش دعوت می‌کند و بحث جدیدی شروع می شود. " آقای نیکان، کی به خانه ما می‌آیید؟" چند شب بعد مهمان خانواده ارغنده‌پور هستیم. چند روز بعد از آن ماجرا در محل انجمن از من می‌پرسد که چرا با روزنامه آزاد ادامه همکاری می دهم؟ "شان شما بالاتر است..." می‌گویم که از نظر اخلاقی درست نیست که وقتی به خاطر من مشکلی برایشان ایجاد شده، تنهایشان بگذارم. چند روز بعد مرا به بحثی عجیب می‌کشاند. حزب مشارکت تا حد زیادی انتخابات را برده و سر مست است. ارغنده‌پور به من پیشنهاد می‌کند که حزبشان را کمک کنم. چه کمکی؟" آقا شما بیا مثلا در کمیته ما" ، اینجاست که من نسبتا داغ می‌کنم. با آرامش به او می‌گویم که به حزب و حزب بازی در ایران اعتقادی ندارم، سابقه احزاب سیاسی در ایران هم مرا راضی نمی‌کند. می‌گوید" این حرف مردم عقب مانده ایران است"... می‌گویم اشکال کار اینجاست که این احزاب و حزب شما از همین مردم عقب مانده تشکیل شده است!

توی فکر می‌روم، حزبی که مردم را احمق و عقب افتاده می‌داند، پس دارد با شعارهایش مردم را رسما رنگ می‌کند، و اعتقادی به حرف‌های خودش هم ندارد. فشار از پایین بوسیله من و امثال من، چانه زنی برای گرفتن قدرت در بالا.

ادامه دارد
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
دوست عزيز، شما انسان بسيار با هوش و و صادقي هستيد چيزي که نزد ما ايرانيان کيمياست .قدر آن را بدانيد و سرفراز باشيد.