یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, March 14, 2005
روزنامه‌نگاری برای گرفتن حق...
یادش بخیر، سال‌ها پیش با هر اعتقادی که کار می‌کردیم، دلمان می‌خواست برای مخاطب مطلب و اثری در خور فراهم کنیم که حقیقت داشته باشد، می‌خواستیم به خواننده نشان دهیم که امید هست، اصلاحات می‌تواند زنگار فرهنگ آفت زده ما را بزداید.

حق را به خواننده می‌ دادیم و کم فروشی نمی‌کردیم، اگر از کسی دفاع می‌کردیم، به دفاع‌مان ایمان داشتیم و اگر کسی را می‌کوبیدیم، برای دفاع از آرمان و اعتقادمان بود.

امروز اما دوست عزیزی برایم می‌نویسد که" اصلاح طلبان از شانه‌های ما بالا رفتند و خوردند، حالا نوبت ماست. می‌گوید چرا به من گیر می‌دهی که برای سردار سازندگی قلم می زنم؟ کروبی و مهرعلیزاده و بقیه هم عده‌ای را خریده‌اند...باید حقمان را از این بازار بگیریم...تو پله قدر آقایان شدی و حالا آواره یک کشور دیگرهستی..."

باورم نمی شود! چون بقیه دارند مسیر ناحقی را می‌روند، چرا ما نرویم؟ نمی‌دانم نظر شما چیست، ولی من معتقدم که به دست آهک تفته کردن خمیر، به از دست بر سینه در اتاق فکر کسی که تا دیروزاو را عامل فشار به روشن‌فکران در دهه هفتاد معرفی می‌کردند. لابد یادشان رفته...

بگذریم! من نگران آینده روزنامه‌نگاری ایران هستم. فردای انتخابات، لابد باید خبرنگاران را خرید تا خبرها در روزنامه‌ها منعکس شود. بالاخره این قبیل روزنامه‌نگارها برای امرار معاش باید راهی بیابند، هر روز که انتخابات نیست! پس باید درآمد را به نحوی در حد دلخواه نگاه داشت...

تنت را بفروش، ولی قلمت را نه!
1 Comments:
Blogger Mazzi Nabavi said...
"zin hamrahane sost anaser delan gereft" hamin hast ke hich kary be jayee nemirese , ya be ham shak darim , ya zood mikhahim manafe ro bebarim.

"shire khoda o rostame dastanam arezoost"

be shakhse arezoo dashtam jaye noory ya ganji boodam. vali ba ghoroor migoftam ke khodamo nemifroosham.(I'm not blaming everyone else.)