پدران و مادران ما، راه تعقل و گفتگو را می بندند. اگر آنها را زیر سوال ببری، حذف جانشین منطق می شود. صدایت بالا برود؟ عاق میشوی! داغ می شوی و ...
حق انتخاب را از تو میگیرند. تو موجودی هستی بیخاصیت که تنها به درد پز دادن جلوی این و به درد می خوری! هرچه نمرههایت بهتر باشد، کار آنها بی عیب تر است نه تو! اگر نمرههایت لب خط باشد، این تو هستی که ناسپاسی کردهای و زحمات آنها را پاس نداشتهای...
هر کاری که در زندگیات می کنی، باید با موافقت آنها باشد،انگار نه انگار که خداوندی که به آن اعتقاد دارند، انسان را آزاد آفریده است.
بحث من بر نافرمانی نیست! آنارشیسم و به هم ریخته شدن بدون منطق چاره درد ما نیست و نخواهد بود. ولی نمیتوان تا ابد ساکت بود! چرا ما که پدران و مادران نسلهای بعدی هستیم، خودمان را نقد نمی کنیم و از خودمان انتظار اصلاح نداریم؟ آیا باید همان راه خطای گذشتگانمان را طی کنیم؟
بله، اصلاح هزینه دارد! مگر کلیسای کاتولیک به همین راحتی تکان خورد؟ مارتین لوتر آلمانی و پیروانش وارد جنگی نابرابر شدند. چه درست و چه غلط، توانستند فرهنگی رایج را بشکنند. منافع کلیسا در خطر بود و تکفیرشان کردند. ولی به هر صورت بخشی از مسیحیان را از بند سو استفاده تاریخی پاپها نجات دادند. تغییرات روزگار ما، یعنی عصر ارتباطات، بسیار سریعتر رخ می دهد. امروز دیگر نباید مثل گدشته هزینه داد! روزگار ما متفاوت است، و شاید بتوان تغییر را در ظرفیتهای جدید ایجاد شده جستجو کرد. پدیده وبلاگ، امکان گفتگویی کم هزینهتر و به دور از زد و خورد را فراهم کرده است. در این عالم مجازی، هم خواننده و هم نویسنده میتوانند ناجی باشند، و لزومی ندارد منتظر ظهور ناجی از آن طرف کوه قاف باشیم.
chera neveshtan khaterat ra edameh nemidahid?