امروز قبل از صبحانه هوس دوچرخه سواری به سرم زد، بعد از ۱۰ کیلومتر، به خودم گفتم ۱۰ کیلومتر دیگر که به کسی بر نمیخورد. سر ۲۰ کیلومتر، گفتم که حالا ۱۰ کیلومتر دیگر...خدا روز بدتان ندهد...بعد از ۴۵ کیلومتر که به اول خیابان یانگ در تورنتو رسیدم، نمیتوانستم بایستم! انگار باز هم باید می رفتم. کمی در حاشیه دریاچه دوچرخهسواری را ادامه دادم و گفتم سری به نمایشگاه آرتا متعلق به خانم آغداشلو بزنم. تکین هم آنجا بود. خواستم تا شهر پیکرینگ در شرق تورنتو بروم که تلفن زنگ زد و یادم آمد باید برای جایی کاریکاتور می کشیدم. چهار پنج کیلومتر دیگر هم رفتم و با فرید سیبیسی قهوه خوردم و بعدش با قطار سمت خانه آمدم. مرض نگذاشت و باز هم دوچرخه سواری کردم و آمدم خانه.
ٰآخ پام!