یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, April 24, 2005
گفتمان انتخابات در بلاگستان
در این دو سه روز اخیر، با دوستان بلاگر زیادی در باره انتخابات آتی صحبت کرده ام. اکثرا هم از من علت مخالفتم را با شرکت در انتخابات پرسیده‌اند.

بحثی که برای من جالب بوده، علت شرکت خودشان در این انتخابات است. یکی اینکه باید رای داد چون به ایجاد دموکراسی کمک می‌کند، منتهی وقتی می پرسی با کدام پشتوانه می‌توان به ایجاد دموکراسی کمک کرد، جوابی نمی‌شنوی. خب در چین، کره شمالی، مصر، الجزایر و...هم انتخابات برگزار می‌شود.

می‌گویند اگر طرف مقابل رای بیاورد، چنین می‌شود و چنان. مگر نظامی کردن ایران نیازمند انتخاب قالیباف یا لاریجانی است؟

می گویند از رای برای امتیاز گیری از اصلاح‌طلبان استفاده می‌کنیم تا وضعیت ما در جامعه بهتر و تثبیت شده تر شود. مگر عاملی برای بازخواست از منتخب خود دارید؟ چه ضمانتی داده‌اند که اگر ضعیف عمل کردند، کنار خواهند رفت یا به خانه تکانی می‌پردازند؟

مساله من، آوردن فشار به جماعتی است که ادعای پاسخگویی دارد و ساکت مانده. نمی تواند طرحی ارائه دهد، و می‌خواهد ناجی جامعه باشد. مطمئن باشید با توجه به معادلات داخلی، و در صورتی که بخواهیم به همین وضعیت تا ۵۰ سال آینده ادامه بدهیم، سیستم غیر پاسخگوی حاکم با هیچ مشکلی روبرو نخواهد بود. از رای ما هم به عنوان زینت استفاده خواهد کرد. وقتی شهروند ایرانی نداند سهمش از قراردادهای پارس جنوبی و دیگر معاملات نفتی چیست، و گروهی خاص همه چیز را در محدود‌ه‌ای نگاه خواهد داشت، اسم این سیستم را دموکراتیک نمی‌توان گذاشت. ما چه ضمانتی برای بازخواست مسوولان داشته‌ایم؟ مجلس؟حرفش را نزنید. یک اکبر اعلمی سال‌هاست دارد به پر و پای وزارت نفت می‌پیچد، و خیلی از همین مشارکتی‌ها تلاش زیادی برای خفه کردنش داشته اند. برای چه؟ معلوم است! اعلمی خواسته یک نماینده باشد! ولی اعلمی حد اکثر یک نماینده است، و وقتی می‌خواهد از این حد بالاتر رود، کار خراب خواهد شد.

وقتی ما روزنامه نگاران حزبی می شویم، فراموش می کنیم که نقشمان چیست؟ باید از مردم در برابر صاحبان قدرتی که همه چیز را پنهانی می خواهدن محافظت کنیم یا از صاحبان قدرت برای بالاتر رفتن خودمان در زنجیره غذایی قدرت بهره ببریم؟ دورانی به تلاش داوطلبانه و عاشقانه‌مان به کسانی که خیال می کنیم ناجی کشور هستند سپری می‌شود، و وقتی شک می‌کنیم، ما را جذب کارهای پر سود می کنند...مدتی شک مان بر طرف می‌شود و وقتی می فهمیم ماجرا چیست، دیگر دیر شده.
تمایل عجیبی به فساد داریم، برایش هم هزار و یک توجیه وجود دارد.

در فضای مجازی می توانیم بهتر با هم وارد این بحث بشویم. وقتی کاندایدای ریاست جمهوری وبلاگ می زند، و اتفاقا آدم با سواد و شناخته‌شده‌ای نزد دانشگاهیان است، باید تا کنون صدها هزار بازدید کننده برای وبلاگ خود پیدا می کرد. کسی که نزد همین جماعت طرفدارانی اندک دارد، چگونه و با چه پشتوانه‌ای می تواند اصلاحات ادعا شده را پیش ببرد؟ خاتمی قبل از نا امید کردن مردم از خود و دولتش، نتوانست پشتوانه‌ای واقعی برای خود بیابد، حالا من مانده ام اینها چه کاره‌اند؟

کار خواب الپر و دوستان برای اینترنتی کردن معین قابل تقدیر است، ولی انتظار معجزه داشتن، کمی عجیب. امیدوارم به معین که از نظر من حتی اگر به قدرت رسید، کاری از پیش نخواهد برد، بیاموزند که می‌توان طوری نوشت که هم انتظار بیجا ایجاد نکند، و در عین حال زبانش برای مردم قابل فهم باشد.