من ماندهام که این دکتر معین اصلا میداند دارد چه کار میکند ؟
وبلاگش را دیده اید؟ انگار سالها چیزی در دلش مانده و میخواهد طبیعت ملوس و ماهاش را به رخ همه بکشد که چقدر ناز است، و با آن وبلاگش را پر کند، ولی نمیداند انتخابات ریاست جمهوری در پیش است!
بزرگترین عامل شکست جان کری در انتخابات آمریکا، عدم صراحتش بود. در حالی که مردم آمریکا میدانستند که جرج بوش از نظر فکری خیلی پایین تر است، ولی نهایتا بوش بازی را برد. چون یک مشاور نابغه داشت!
فکر می کنم معین را عدهای ابله ترانزیستوری احاطه کردهاند که اصلا امیدی به او ندارند!
شاید معین گول تعریف
مهاجرانی را خورده:
دکتر معین و نیز دکتر رضا خاتمی از ادبیاتی بهره میگیرند که نسبتی نزدیک با صدای مردم دارد. بدیهی است که مراد از صدای مردم همان صدایی است که نسل جوان جامعهی ما نشانه و نمودار آنند. صدای زلال و شفاف و صریح و پرهیز از واژگان یا مواضعی که مثل بازی با یخ چیزی در دست و ذهن شنونده نمیماند.
و اماادامه ماجرا:
چرا اینقدر کشدار و طولانی می نویسد؟ مگر کسی نیست که
مطالبش را حک و اصلاح کند؟ معین گفته که میخواهد به مردم نزدیک باشد، این ادبیات مردمی است؟ به قول نازلی سیبیل، من مثل شوفر تاکسیها حرف می زنم، ولی آخر یکی از آن دستمال به دستها که در ستاد دکتر معین کار میکند، دستمال "خدمت" را کنار بگذارد و مثل یک مرد به او بگوید که با این روش، کارش درست نمیشود.
صرف نظر از اینکه از مشارکتیها دل خوشی ندارم و در مجموع فکر می کنم آدمهای ناصالحی هستند، ولی دلم برای معین می سوزد! کاش حالا که
الپر کارهای شکلی سایت را به جای خوبی رسانده، کسی محتوای آنرا اندکی دست می زد.