الآن یادداشت
شایآن مشاطیان را می خواندم. نگاه بسیار جالبی دارد که قابل توجه است. از این منظر که دوام روند دموکراتیک را در رای دادن میبیند. حالا هر کسی که بهتر باشد.
با این همه هنوز پاسخی برای مشکل خودم نگرفتهام. آیا رای دادن وظیفه است که حتما و به هر قیمتی باید در انتخابات شرکت کنیم چون در قبلیها شرکت کردهایم؟ آیا وقتی شریک زندگی خوبی پیدا نمی شود، باید تن به هر نوع ازدواجی بدهیم؟ چون برای ادامه روند زیست بشری باید نسلها تداوم یابند؟ اگر گروهی تصمیم بگیرند نژادشان را اصلاح کنند چه اشکالی بوجود میآید؟
من نمیتوانم به این دلیل که باید رای داد، رای دهم! اطاعت کورکورانه؟ تا کی؟ فکر میکنم گاهی رای ندادن ارزش خودش را داشته باشد. من آدم یک دندهای هستم. اگر مادرم غذایی درست کند که با خوردنش هالم به هم می خورد، به آن لب نمی زنم! از کودکی هم با کسی تعارف نداشته ام! وقتی آشغال دارند به خوردتان میدهند، به این دلیل که گزینه دیگری ندارید، میتوانید قبول کنید؟ با جماعتی به رستوران رفته اید و غذای مناسبی ندارد...
به سینما رفتهاید، چون فیلم مناسبی نیست، آیا باید وقت و پولتان را حرام کنید؟ و به زور یکی از فیلمها را تحمل؟
بابا! ماجرای زندگی است! ماجرای آینده کشور است! میدانی که راهی برای ابراز اعتراضت نداری. هر اعتراض دموکراتیکی را براندازی معنی می کنند. حالا وقتی رای به نامزد این طرفی، بله به سیاستهای کلی نظام برداشت میشود و آخر سر به ریش آدم میخندند، مثل سال ۷۶، نتیجه این تایید سیاستهای نظام چیست؟
بر منکرش لعنت که جامعه ایران در ۸ سال گذشته تغییر نکرده است! اتفاقا خوب هم تغییر کرده،برداشت کلی سیاستگذاران مرکز تحقیقات استرتژیک هم همین بود که برای حفظ نظام، باید فضا را باز کرد. فکر میکنید مقامات بالاتر از نتایج مطالعات بیخبر بودند؟ مگر رد کردن خاتمی و نه گفتن به کسی که سال ۷۱ به نحوی در انتقاد به رهبری استعفا داد، کاری داشت؟ اصلا نمی خواهم بر اساس تئوری توطئه جلو بروم، چون وقایع سیاسی کشور ما آنقدر شیر تو شیر است که حد ندارد! با این همه وقتی خیال آقایان از تثبیت کافی نظام راحت شد، آیا نشانههای آزادی های اجتماعی فراتری در جامعه نمایان گشت؟
آیا با توجه به ضعفهای بزرگ قانون اساسی، خاتمی و یارانش توانستند از ظرفیتهای آن برای اصلاحش استفاده کنند؟ حالا ۴ سال دیگر هم یک اصلاحطلب دیگر بر مسند بنشیند...او چه کار خواهد کرد؟
نمیدانم رای دادن به هر قیمتی را میتوان پراگماتیسم معنی کرد یا نه؟ ۴۰ میلیون نفر که حتما احساس وظیفه میکنند رای خواهند داد، منهای یک نفر آدم بی مسوولیت که من باشم!
دموکراسی، یعنی حتما رای دادن، یا انتخاب بین رای دادن و رای ندادان؟ من به رای دادن در شرایط فعلی، رای منفی میدهم!!! این هم یک جور رای دادن است لابد...
Even if it were possible it would not be a good choice, because currently it may significantly increase the chance of military attack against Iran which finally would be aginst us not the government.
Yes ALWAYS we have to choose between bad and worse but this time there is a "worst" that we should avoid which is military attack or other kinds of serious international pressure. Yes, that pressure aims government, but don't you agree that any such pressure would be finally against people not the government?
And I emphasize again that any decision to refuse to vote would be successful only if almost all pro-reform people agree on it. In the last year parlimentary election such an agreement seemed to be possible if there was a leadership for it. But this time it seems impossible because a good fraction of pro-reformists concluded from last two elections that they have to vote to avoid giving more power to conservatives.