یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, April 14, 2005
انتخابات ریاست جمهوری و تقلای اصلاح طلبان-گویا نیوز
این مطلب خواندنی است

در حالی که حدود سه ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است، برخی از چهره های اصلاح طلبان حکومتی ، به ویژه آقای تاجزاده، به شدت در تقلای به میدان آوردن مردم هستند. آنها به خوبی دریافته اند که با توجه به عدم استقبال مردم از جناح راست، به میدان آمدن مردم و شرکت آنان در انتخابات ریاست جمهوری برابر است با پیروزی کاندیدای اصلاح طلبان.
اصولا سیاست ورزان در جامعه ایران بایستی به این نکته توجه کنند که مردم ایران، حتی عامه مردم که اهل فلسفه پردازی هم نیستند، رفتار گذشته گروه های مختلف سیاسی را به خاطر می سپارند و اگر حتی جزئیات عملکرد آنها را به خاطر نداشته باشند، کلیاتی از عملکرد هر گروه را در ضمیر ناخودآگاه خود دارند.
اصلاح طلبان حکومتی یک باربا آن همه شعار از مردم رای گرفتند و مردم انتظار داشتند که اگر نه همه شعارها بلکه لااقل درصدی از شعار های آنها را در عمل مشاهده کنند. همه مردم انتظار نداشتند که جناب خاتمی مقابل رهبر و گروه عظیمی از محافظه کاران پشت پرده که رهبر را هدایت می کنند بایستد و در نهایت هم پیروز از میدان بدر آید، که این امری محال بود، اما انتظار این را داشتند که آقای خاتمی با آنها صادق باشد و به هر دلیل درست یا نادرست پشت پرده زد و بند نکند و از حقوق مردم نگذرد، ولی این انتظارشان برآورده نشد.
مردم انتظار داشتند که نمایندگانشان در مجلس بیشتر از هر چیزی به فکر حقوق آنها باشند تا به فکر ماندن در پست و مقامشان، ولی آنها نشان دادند که تنها زمانی دست به عمل می زنند که موقعیت خودشان به خطر افتد.
جناب آقای تاجزاده که اینهمه از مردم التماس شرکت در انتخابات می کند باید نشان دهد که اگر در این انتخابات نامزد حتی یک گروه رد صلاحیت شد، گروهش انتخابات را تحریم کند و تابع نظر جمیع مردم باشد نه آن که اگر تنها نامزد گروه خودشان رد صلاحیت شد زمزمه تحریم سر دهد.


بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که در این انتخابات مردم بایستی رویه ای متفاوت از گذشته پیش گیرند چرا که آزموده را آزمودن خطاست.
اگر صرف تحریم انتخابات و شرکت نکردن در آن یا شرکت در انتخابات و رای دادن به یکی ازکاندیداها، حتی کاندیدای اصلاح طلب، نتیجه داشت قطعا تا به حال جواب داده بود.
آلترناتیو دیگری که پیش روست این است که اگر طبق روال گذشته برخی از نامزد های ریاست جمهوری رد صلاحیت شدند، که قطعا چنین خواهد بود، همه مردم بصورت فراگیر درروز انتخابات از خانه ها بیرون بیایند و در انتخابات شرکت کنند و روی برگه های رای بنویسند «جمهوری اسلامی نه» و پس از آن هم بصورت آرام در خیابان ها تجمع کنند.
اگر واقعا حتی 50% از واجدین شرایط رای دادن که حدود 25 میلیون نفر هستند چنین کنند، تصور اینکه چه افتضاحی برای حاکمان جمهوری اسلامی به بار آید برای مردم ایران که به دنبال حقوق از دست رفته خویش هستند لذتبخش خواهد بود و می تواند نقطه شروعی برای یک انقلاب آرام باشد.

محمد باقر رهنما

3 Comments:
Anonymous Anonymous said...
It is absolutely wrong because the regime can cheat easily and changes the votes, and if people come and vote NO for Islamic republic all International broadcast in the world will show the crowd of people and Islamic regime will be pride of long queues in poll stations, as you know nobody knows what are people voting but in TV everybody sees the long queues. The best choice is during the lection people boycott any kinds of attending in the fake election. Do you remember in the 7th parliament election they suddenly changes the results to show at least %50 voted while until the last day the results shows below 50% participation, the total number of participation is important for the regime not the number of votes for candidates.

Anonymous Anonymous said...
در نوشته های قبلی سوالهایی داشتی که پرسشهای منم بود یکسری دیگه از اون" سوالهای بی پاسخ" باقی مونده که می دونم پرسشهای تو هم هست 1- زنرال هایزر 12 تا 22 بهمن 57 در ایران چه می کرد؟ چرا به فرماندهان ارشد ارتش دستور داده بود در روند انقلاب بی طرف باشند و مداخله نکنند؟2-اگر ظهور انقلاب و رادیکالیسم اسلامی به ضرر منافع غرب بود چرا شرکت ایر فرانس یک بویینگ اختصاصی را برای ورود امام در اختیار ایشان گزارد؟ هلی کوپتر ارتش شاهنشاهی روز 12 بهمن چگونه در اختیار امام قرار گرفت؟3-نقش سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) در سرنگونی رزیم شاه و پیروزی انقلاب اسلامی چه بوده است؟حجاریان و ارمین چه سمتی در این سازمان داشته اند؟چرا شاه از پرویز ثابتی معا ونت امنیت داخلی ساواک متنفر بود و یا واهمه داشت و حاضر نشد حتی برای یکبار او را به حضور بپذیرد؟ ثابتی چه چیزی را می دانست که در مهر 57 زمانی که هیچ نشانه ای از پیروزی انقلاب نبود از کشور خارج شد؟ (امری که شاه 4 ماه بعد متوجه شد و گریخت) چطور بنا به گفته مهاجرانی 60 درصد از اعضای ساواک از وزارت اطلاعات سر دراوردند؟ باید این اصل را بپذیریم که نقش سازمانهای اطلاعاتی گرچه در اکثر مواقع حفظ حکومت موجود است ولی همیشه این طور نیست مانند نقشی که کا.گ.ب. در سقوط کمونیسم و فروپاشی شوروی ایفا کرد و رلی که سازمان امنیت صدام در سقوط صدام بازی کرد و از دل چنین سازمانی شعلان به وزارت دفاع حکومت انتقالی رسید.
4-دلیل واقعی کشتار و تصفیه داخلی سازمان مجاهدین در زندان در استانه انقلاب و حذف مهره های قدرتمند این سازمان و به رهبری و قدرت رسیدن شخص حقیری همچون رجوی چه بوده است؟ رجوی و لایه های پنهان قدرت در جمهوری اسلامی چه نقشی در شناسایی و سپس به مسلخ فرستادن روشنفکران و جوانان نواندیش مسلمان( که عموما دارای تفکری نو و ضد سنت- حوزه و سرمایه داری بوده اند) داشته اند ؟ چه کسانی رجوی را سال 60 از میان لایه های متعدد امنیتی فرودگاه مهر اباد با یک بویینگ اختصاصی (تا حالا شد دو تا بویینگ-بویینگ بویینگ-) به پاریس فراری داده اند؟بمب گزاری ها و ترورهای سال 60 که به حذف شخصیتهای قدرتمند انقلاب منجر شد به نفع چه کسانی تمام شد؟چه کوتوله های با خالی شدن میدان قدرت پس از این وقایع به غولهای سیاسی دهه های بعد تبدیل شدند؟
5- چه کسانی هدایت گروه فرقان به عهده داشته اند ؟ چرا مفتح و مطهری طعمه این گروه شدند؟
6-و پرسش اخر که دوست ندارم بپرسم اما از انجا که عصر ما عصر تشکیک است مجبورم...ایا واقعا دکتر شریعتی همچون ابراهیم یزدی و سعید امامی دارای بورس تحصیلی ساواک بود؟ چه میزان از مطالب منتشر شده بعد از فوت ایشان متعلق به خود او بوده است؟ و در انتها فرازی از امام راحل (هر چه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید)

Anonymous Anonymous said...
This comment has been removed by a blog administrator.