بزرگترین نقاط ضعف اصلاحطلبان حکومتی در سالهای اخیر، عدم نقد درونی و پاسخگو نبودنشان بوده است. به عبارت دیگر، با شعار پاسخگویی آمدند، ولی سعی کردند خیلی چیزها را در فضای غیر شفاف جلو ببرند. به دلیل همین عدم شفافیت هم نخواستند بسیاری از مشکلاتی که خود عامل ایجادش بودند عیان شود.
چسبیدن بیش از حد مشارکتیها به قدرت و گرفتن امتیازهای اقتصادی یکی از عواملی است که نمیخواهند معین کنار بکشد. چون به عنوان حامیان معین، به هر صورتی می خواهند در حکومت باقی بمانند. حتی شکست معین هم با رای نسبتا بالا، اهرمهای فشارشان را کاملا از کار نخواهد انداخت. برای بخشی از مشارکتیها، اصلاحات دکانی بیش نیست، و جوانترهای داغ واحساساتی معمولا این بخش تصمیم گیرنده و موثر را که آنها را فقط به صورت مهرههای بازی می بیند، نمیشناسند. معین حتی در صورت برنده شدن اهرمهای لازم را برای کنترل این هیولاهای درونی حزب را نخواهد داشت، و بسیاری از مشکلاتی که در این چند سال بوجود آمد، تداومی دردناک خواهد یافت.
از سوی دیگر، بخش احساسی اصلاحطلبان هم نمیتواند با تکیه بر شعارهای گذشته اعتماد مردم را بازیابد. چون عملی شدن آن شعارها بدون داشتن ابزار لازم، غیر ممکن است. اولا، اگر مشارکتیها سیستم را بسته نگاه دارند و امکان پیشرفت را فقط برای خودیهای طبقات بالای حزب فراهم کنند، آش همان است و کاسه همان. و اگر همان هیولاهای قدیمی بخواهند قدرت را بعد از ۸ سال درون حلقه بسته خود حفظ کنند، از امروز باید به شکست کامل اصلاحات فکر کرد.
در محدوده ۳ هفته مانده به انتخابات، نمیتوان کل ساختار را زیر سوال برد یا عوض کرد، ولی میتوان فضای انتقادی را حتی با کمترین فشاری زنده نگاه داشت.
اگر معین توانست با اهرمهای فشاری که در دست دارد، از رهبری امتیاز بگیرد، ماندنش منطقی است. اگرنه، به احتمال زیاد با سر بلندی کنار خواهد کشید( مگر آنکه فشار مشارکتیها از حد بگذرد)، در آن صورت میتواند تدریجا رهبری اقلیتی قدرتمند را در دست بگیرد، اقلیتی که ذهنی جوانتراز دنیا دوستان طبقات بالای مشارکت را خواهد داشت.
...................................................................................
چند ماه بعد به این روزها خواهیم خندید...باز هم اسیر التهاب قبل از انتخابات شده بودیم و بازی را درست تشخیص ندادیم...باز هم بازی خوردیم...همهاش برای داغ کردن تنور بود...