دیشب که چون جنازه به خانه رسیدم، نشستم و برنامه تلویزیونی دکتر معین را دیدم. هشت سال پیش دکتر مهدی حجت با خاتمی مصاحبه میکرد، جامعه با حرفهای جدیدی روبرو شد. حرفهایی کاملا نو که از منطقی دیگر بود.
حرفهای معین اما حرفهای تکراری هشت سال گذشته بود، سخنانی قشنگ و گاه بیپشتوانه. معین نشان میداد آدم صاف و سادهای است، که انگار نشسته جلوی حجاریان درس پس بدهد، و حجاریان هم طوری از او سوال میکرد که معین بتواند مثل یک شاگرد زرنگ، پاسخگو باشد.
احساس میکردی دلیل آوردن حجاریان، یکی جلب ترحم باشد و از سوی دیگر ایجاد این حس که مغز متفکر اصلاحات این بار کاره ای خواهد بود. از جذبیتهای این برنامه، اشاره به ترور خودش بود، و هر از گاهی هم که میخندید، چال ایجاد شده روی گونهاش را میتوانستی تشخیص بدهی، به عبارتی نیمه ترور شدهاش در مصاحبه حاکم بود.
از نکات مثبت دکتر معین میشد به احساس صداقتش نسبت به هدفهای ناشدنیاش اشاره کرد. نکته دیگر این بود که نمیتوانی از او متنفر شوی.
نمیدانم چطور میتوانم برنامه دیگر نامزدها را ببینم، ولی دلم میخواهد آنها را با این یکی مقایسه کنم.ای دلم می خواهد ببینم که در فضای امروز ایران، همه اینقدر راحت شعار می دهند؟