باورم نمی شد این جماعت کانادایی چقدر موقع کار جدی هستند، و باورم هم نمیشد که خودم چقدر جدی تر باشم! قیافه دیدنی کاریکاتوریست لات ایرانی را در نظر بگیرید که با کت و شلوار و کراوات هر روز سر کار برود و مشغول کارآموزی باشد...آنهم کار سخت و توانفرسایی که دقتی وحشتناک طلب میکند.
شبها که به خانه می آیم اصلا نای بلاگیدن ندارم و کارهای عقب افتاده روز را انجام مىدهم. امشب البته شب جمعه بود و نمیشد از این بلاگ گذشت! القصه، بعد از هشت ساعت کار آموزی سنگین و یک ساعت قطار سواری میرسی خانه و شرمنده خواننده ها و کامنتندگان! عزیز میشوی!
اگر توانستم، ظهرها وسط زنگ تفریح اندکی میبلاگم، و اندکی هم جواب کامنتها را میدهم...به خصوص مدتی است چند نفری را در خماری گذاشتهام که شرمندهام!