نیکان:وآآآآییییی....!
نیکآهنگ:چته؟چرا زنجموره می کنی؟
نیکان:مصاحبه حجاریان و معین رو ندیدی که!
نیکآهنگ:نه، از کجا ببینم؟
نیکان: کلی گریه کردن همه...
نیکآهنگ: حتی جماعتی که حجاریان سالهای ۶۲-۶۳ توی اوین بازجوییشون کرده بود؟
نیکان: اه! حالمو به هم میزنی! چه ربطی داره؟ حجاریان سال ۶۲ با حجاریان سال ۸۴ چه شباهتی داره؟
نیکآهنگ: لابد عمه اش مسوول کاراشه، نه؟ حالا چی گفت؟
نیکان: همهاش در باره شکاف و پر کردن شکاف صحبت شد!
نیکآهنگ: کرسی شعر!!!!
.
.
نیکان:چرا از خر شیطون پیاده نمیشی؟
نیکآهنگ:منظور؟
نیکان:چرا مثل بقیه بلاگرها اگر هم به نفع معین نمی نویسی، خیلی روشنفکرانه حرف نمی زنی؟
نیکآهنگ: یعنی ادا در بیارم؟
نیکان: نه، ولی یه جور دیگه باش!
نیکآهنگ: احمق! نفهم!الاغ! من وبلاگ راه انداختم که خودم باشم! نه اون ابلهی که بقیه انتظار دارن! عجب الپری هستی تو!
نیکان: الپر که اسم یه بلاگر طرفدار معینه!
نیکآهنگ: خره! معلومه ایرج میرزا نخوندی...
نیکان: من از این کتابای بد نمی خونم!
نیکآهنگ: ملت سواد ندارن بخونن، میگن بیادبیه!
.
.
.
نیکان: یاد بگیر!
نیکآهنگ: چی رو، از کی؟
نیکان:از رفیقات دیگه!
نیکآهنگ: از کی؟ درست صحبت کن...
نیکان:از
داور و از
سعید...
نیکآهنگ: دشمنان دانا حرفی نزدن؟
.
.
.
ادامه دارد