یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Thursday, June 23, 2005
احساس درد
راستش از وضعیت اخیر بشدت ناراحتم. چرا باید وضعی پیش بیاید که بخش بزرگی از مردم به کاندیدا‌های میانه رو و اصلاح‌طلب دست رد بزنند، وبخشی از طبقه متوسط و ضعیف اقتصادی، امید خود را در شعارهای کروبی و احمدی‌نژاد جستجو کند.

چرا ما روزنامه نگاران منتقد، مجبور شویم یک‌شبه از ترس فضای رعب و وحشت، طرفدار هاشمی شویم، و چرا یادمان می‌رود که چه کاره ایم؟

چرا آنقدر از حقیقت فاصله گرفته ایم که هر ناحقی را می پذیریم، و چرا آنقدر نابینا شده‌ایم که واقعیت‌های تلخ را به هیچ وجه نمی بینیم؟

ترس و دلهره را از نوشته‌های یک‌یک دوستانم حس می کنم. دو سال پیش وقتی می‌آمدم این سوی دنیا، دودل بودم. پیشبینی من این بود که اصلاح‌طلب‌ها نخواهند توانست مجلس هفتم را از آن خود کنند و با سیاست‌های غلط وضعی را پیش آورند که هیچ گونه اتحادی در انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشند. به عبارتی طیف‌های مختلف از کارگزاران گرفته تا مشارکت، هر کدام نامزد خودشان را داشته باشند.

بخشی از پیشبینی‌ام درست از آب در آمد، و بخشی نیمه درست، چرا که جماعت مجبور شدند در آخرین لحظات پشت هاشمی جمع شوند، ولی فرق ماجرا آنجاست که کسانی که به احمدی نژاد رای می دهند، اعتقاد بیشتری به او دارند تا کسانی که به هاشمی رای می‌دهند، و با توجه به آمارهای بدست آمده، وزن اجتماعی این جماعت غیر قابل درز گرفتن است. با این حساب، باید منتظر حرکت‌های تند از سوی جماعتی شویم که هشت سال در انتظار جولان‌دادن بوده است.

یادم می آید در حمله انصار به سینما، جنین یک زن حامله سقط شد، امروز، حس می کنم جنین آرزوهای ما دارد جان می‌دهد.

کاش ۴ سال پیش خاتمی دوباره نمی آمد، کاش ۴ سال پیش اصلاح‌طلبان می‌فهمیدند که در صدر بودن دائمی نیست و برای حفظ اصلاحات، باید کوشید!

وظیفه مردم، رای دادن به کسانی نبود که پایبند شعارهایشان نبودند، با این همه، بسیاری آمدند، و فردا بسیاری خواهند آمد. این جماعت اگر برنده شد، روزگار سختی در پیش دارد، و اگر در این قمار باخت، وای به روزگارش. امیدوارم رهبران سیاسی موج‌سواری را کنار بگذارند پا به پای مردمی که حامی‌ شان بودند، حرکت کنند.

شک دارم، ولی دردمندانه امیدوارم.