اینکه بخش پیشروی جامعه دارد تلاش میکند که برای به سعادت رساندن ایران و ایرانی، با منشی مردمسالارانه در چهار سال و چه بسا هشت سال آینده جلو برود، بسیار مبارک و "میمون" است.
نکته قابل ذکر اینکه چرا ناف دموکراسی را به جماعتی بستهاند که در ذات با رفتار دموکراتیک مشکل دارد و از آن فقط پالانی ساخته برای نشستن روی دوش بقیه؟ آیا حرکت جماعت مشارکتی صرفا برای نیل به دموکراسی است و یا حفظ جایگاه خود در حکومت؟
وقتی آرای مردم را سیاه و سفید میکنیم و رای به مشارکت را رای به دموکراسی مینامیم، یک جای کار ایراد دارد! آیا رفتار این جماعت در هشت سالی که سوار بر اوضاع بود، دموکراتیک ارزیابی میشود؟ شاید نسبت به دوران هاشمی گفتمان دموکراتیک غالب بود، ولی در بسیاری از لایههای حکومتی غیرقابل مشاهده، خبری از فرهنگ مردمسالارانه نبود.
اینکه جماعت دوباره میخواهند گرد هم آیند و برای سالهای آینده سیاستگذاری کنند، معنای مشخصی دارد که از همین الان دلشان برای قدرت تنگ خواهد شد... خوش دارم ببینم چند در صد شورای سیاستگذاری مشارکت به دست کسانی خواهد افتاد که روزگاری هنگام اذان ظهر آستینها را برای نمایش بالا نمی زدند و در وزارتخانهها با دمپایی بالا و پایین نمی رفتند. خوش دارم ببینم مشارکتی ها چگونه جوانانی را جذب می کنند که مخالف رفتارهای متظاهرانهای هستند که هنوز هم در میان جماعت جریان دارد. خوش دارم ببینم کسانی جذب میشوند که نسبت فامیلی با سران حزب ندارند. خوش دارم کسانی را ببینم که بر اساس شایستگی بالا آمده اند، نه بر پایه میزان خر حمالی و تملق و خودشیرین کنی...
حزب مشارکت،حزب بازی نیست. هر وقت پایههایش واقعا مردم گشت، و حتی برای هواداران همجنسخواهش در خارج از کشور حق و حقوقی قائل شد، آنوقت میتوان امیدوارانه تر به کارکردش نگریست.