اصلا حرف حکومت نیست، اصلا بحث حزبی ندارم و ...
یکی از بزرگترین دغدغههای فکری من در این چند ساله این بوده است که چرا سردبیران و روزنامه نگاران ما اندکی از روش کاری گروهی که "نیکسون" را به خاک سیاه نشاند، بهره نمی برند؟ چرا نمی خواهند پایبند اصولی باشند که خوانندگانشان از آنها انتظار دارند؟ چرا با وجود آشنایی با سرگذشت گذشتگان و در گذشتگان، عبرت نمیگیرند .
....
به گمان من، کار فرهنگی ما انعکاسی از روش زندگی و رفتار ماست. من آدمی تندخو، عصبانی و مسخره کن هستم! اعتراف دردناکی نیست. کاریکاتورها و نوشتههایم هم به گمان من انعکاسی از همین سبقه رفتاری است. جاهطلب، ایرادگیر و...
....
با دوستی اهل قلم در این باره بحث میکردیم، به نکته جالبی بر خوردیم. کسانی که در زندگی واقعی پایبند چیزی نیستند، و خیلی راحت دروغ میگویند و شعر می بافند، وقتی قلم به دست میگیرند، همان موجودات دغل هستند، با لعابی فرهنگی و گاه دموکراتیک.
این انتقاد از این جماعت باعث نمی شود که من همان آدم عصبانی بمانم.نه!
من هم باید یاد بگیرم متوازن بودن را! باید یاد بگیرم ضعفهایم را کمتر کنم، باید یاد بگیرم ...باید یاد بگیرم...باید یاد بگیرم!
به هیچ عنوان ادعا نمیکنم آدم دموکراتی هستم، اما، در حد خودم به رفتار غیر دموکراتیک مدعیان دموکراسی گیر داده ام. همین برایم کافی است.
بحث تبرئه کردن خود و محکوم کردن دیگران نیست! من بارها اشتباه کرده ام و خواهم کرد.
این نوشته بیشتر درد دلی بود، با بعضی دوستانم که علت تندخویی اخیر مرا جویا بودند. همین.
اگر در گفتار و کردار انسان عدالت وجود داشته باشد تند خویی اشکالی ندارد.
تند خویی نشان بی صبری برای نتیجه است.
در مورد فروشندگان قلم هم چه فرقی می کند اینها اگر پیاز داشته باشند پیاز می فروشند اگر نداشتند قلم خود را به بازار می برند و به نازل ترین قیمت می فروشند
خُسن آقا
نيكان زياد جدي نگير
در اخبار آمده بود كه هيچ حوزه راي گيري در كانادا وجود نداشته!!!!
اگر اين خبر درست باشد پس تحريم يا عدم تحريم هموطنان مقيم كانادا چه معني دارد؟